دنیای سینمایی دیسی در آستانه یک تحول بزرگ قرار دارد و فیلم سوپرمن (Superman) که بهزودی اکران میشود، نویدبخش شروعی تازه برای این شخصیت محبوب است. این فیلم نه تنها قرار است داستان این قهرمان را بازسازی کند، بلکه مجموعهای از شخصیتهای جذاب و کلیدی را نیز معرفی میکند که هر کدام نقشی منحصربهفرد در این ماجرا دارند. از متحدان وفادار گرفته تا دشمنان سرسخت، این شخصیتها دنیای سوپرمن را غنیتر و پویاتر از همیشه جلوه میدهند. در این مقاله، قصد داریم نگاهی دقیقتر به این چهرهها بیندازیم و ویژگیها، انگیزهها و تأثیرشان بر داستان را بررسی کنیم. با ما همراه باشید تا پیش از اکران، با این شخصیتها آشنا شوید و آماده ورود به جهانی پر از شگفتی و حماسه شوید.
لوییس لین (Lois Lane)
لویس لین یکی از مهمترین شخصیتهای دنیای کمیک دیسی است. او یک خبرنگار برجسته و باهوش در دیلی پلانت و معشوقه معروف سوپرمن (کلارک کنت) است. لویس از اولین حضورش در کمیکهای اکشن کامیکس شماره ۱ (۱۹۳۸) تا امروز، نقشی کلیدی در داستانهای سوپرمن داشته است.
ویژگیهای شخصیتی و مهارتها
خبرنگار جسور: لویس همیشه به دنبال حقیقت است، حتی اگر این کار جانش را به خطر بیندازد. او از نوشتن گزارشهای افشاگرانه درباره فساد، جنایت و تهدیدهای متاانسانی ابایی ندارد.
باهوش و مستقل: او زنی قوی، مستقل و باهوش است که خودش را به کسی وابسته نمیداند، حتی به سوپرمن.
مهارتهای کارآگاهی: به دلیل تجربه روزنامهنگاری، او مهارتهایی شبیه به کارآگاهان دارد و معمولاً میتواند سرنخها را به هم وصل کند.
عشق به سوپرمن و کلارک: رابطه لویس با سوپرمن یکی از ماندگارترین روابط عاشقانه در کمیکهاست. در بسیاری از نسخهها، او بعداً متوجه میشود که کلارک همان سوپرمن است و این راز را حفظ میکند.
لویس لین در هر دوره از کمیکهای دیسی داستانهای متفاوتی داشته، اما همیشه به عنوان یک خبرنگار جسور، معشوقه سوپرمن، و نیروی محرکهای برای حقیقت حضور داشته است.
تکامل شخصیت
1. عصر طلایی (۱۹۳۸-۱۹۵۰) – اولین حضور و ماجراهای کلاسیک
لویس اولین بار در Action Comics #1 (1938) معرفی شد. او خبرنگار دیلی استار (بعداً دیلی پلنت) بود و همیشه به دنبال اخبار جنجالی میگشت.
در این دوران، بیشتر داستانهای او درباره تلاش برای کشف راز سوپرمن بود، ولی اغلب شکست میخورد.
او شخصیتی تندخو، سرسخت و رقابتطلب داشت و گاهی برای گرفتن یک خبر، به دردسر میافتاد.
کلارک کنت به او علاقه داشت، اما لویس او را نادیده میگرفت و فقط شیفته سوپرمن بود.
2. عصر نقرهای (۱۹۵۰-۱۹۷۰) – ماجراهای علمی-تخیلی و طنز
دراین دوره، لویس نقش پررنگتری در داستانهای سوپرمن گرفت و حتی عنوان اختصاصی خودش را داشت: Superman’s Girlfriend, Lois Lane.
داستانهای او شامل ماجراهای عجیب و غریبی مثل تبدیل شدن به سوپرلویس، سفر در زمان، یا حتی ازدواجهای خیالی با سوپرمن میشد.
رقابت او با لانا لنگ (عشق دوران نوجوانی کلارک) برای جلب توجه سوپرمن، یکی از محورهای داستانی بود.
او گاهی سوپرمن را امتحان میکرد تا هویتش را کشف کند، اما همیشه با نقشههای عجیب کلارک گول میخورد.
3. عصر برنز (۱۹۷۰-۱۹۸۶) – شخصیت مستقلتر و خبرنگار واقعی
نویسندگان تلاش کردند لویس را از «دوستدختر کلیشهای» به یک خبرنگار واقعی تبدیل کنند.
او درگیر موضوعات اجتماعی شد، از جمله افشای فساد، نژادپرستی، و جنایتهای سازمانیافته.
رابطهاش با کلارک جدیتر شد، اما همچنان کشف هویت سوپرمن یک چالش برای او بود.
4. پس از Crisis on Infinite Earths (۱۹۸۶-۲۰۱۱) – ازدواج با سوپرمن
ریبوت شخصیتها در کمیک Man of Steel (۱۹۸۶) توسط جان بیرن، لویس را به عنوان یک خبرنگار مستقل، باهوش و تندزبان معرفی کرد.
برخلاف قبل، او در این نسخه، کلارک کنت را بیشتر از سوپرمن دوست داشت.
بعد از چند سال رابطه، لویس و کلارک در سال ۱۹۹۶ ازدواج کردند.
لویس در خط داستانی مرگ سوپرمن (۱۹۹۲) یکی از تأثیرگذارترین شخصیتها بود. او شاهد کشته شدن سوپرمن توسط دومزدی بود و در سوگ او نشست.
بعد از بازگشت سوپرمن، لویس همچنان نقش مهمی در داستانها داشت و به عنوان یک نیروی ثابت در زندگی کلارک باقی ماند.
5. نیو ۵۲ (۲۰۱۱-۲۰۱۶) – تغییرات بزرگ در شخصیت لویس
در ریبوت نیو ۵۲، رابطه سوپرمن و لویس تغییر کرد و آنها دیگر ازدواج نکردند.
لویس همچنان یک خبرنگار موفق بود، اما در این نسخه، با کلارک کنت فقط دوست بود.
او در یکی از داستانها هویت سوپرمن را افشا کرد، که باعث شد کلارک تحت تعقیب دولت قرار بگیرد.
در نسخهای دیگر، او به طور موقت قدرتهای کریپتونیایی دریافت کرد و برای مدتی سوپروومن شد.
6. ریبرث و حال حاضر (۲۰۱۶-اکنون) – بازگشت به ازدواج و خانواده
در دوران Rebirth، دیسی دوباره ازدواج لویس و کلارک را به تایملاین اصلی بازگرداند.
آنها پسری به نام جاناتان کنت دارند که بعدها به سوپرمن دوم تبدیل شد.
لویس همچنان خبرنگاری تأثیرگذار است و گاهی به ماجراجوییهای خطرناک میرود.
در داستانهای اخیر، او نقش مهمی در جنگ علیه سازمان Leviathan و افشای هویتهای مخفی بازی کرده است.
لکس لوثر (lex luthor)
لکس لوتر در اسمالویل، کانزاس، از پدر و مادری به نامهای لیونل و لتیشیا لوتر متولد شد. پدرش، لیونل، دانشمندی با ارتباطاتی در سازمان مخفی باشگاه لژیونرها به رهبری وندال سوج بود. دوران کودکی لکس تحت تأثیر هوش فوقالعادهاش و رفتارهای سختگیرانه و گاه خشونتآمیز پدرش شکل گرفت. در این دوران، او با یک مریخی جوان به نام جان جانز دوست شد و او را از آزمایشهای خطرناک این سازمان نجات داد؛ اقدامی که بعدها نشاندهنده پیچیدگیهای اخلاقی شخصیت لکس بود.
وسواس نسبت به کریپتونایت و تقابل با کلارک کنت
لکس از سنین جوانی علاقهای خاص به کریپتونایت پیدا کرد و در این مسیر، بارها با کلارک کنت و لانا لنگ دچار اختلاف شد. این علاقه به قدرت و دانش، او را به متروپلیس کشاند، جایی که تصمیم گرفت جایگاه ویژهای برای خود دستوپا کند.
در ابتدا، لکس تلاش کرد تا در نقش یک قهرمان ظاهر شود و حتی با هویت ناشناس خود به مبارزه با مجرمانی همچون دکتر فارم و دکتر گرافت پرداخت. اما میل سیریناپذیرش به پیشرفت علمی و قدرت، او را به مسیری تاریک سوق داد. او نهتنها به متحدان خود خیانت کرد، بلکه لکسکورپ را از مادرش تصاحب نمود و آزمایشهای گستردهای روی کریپتونایت و فناوریهای فرابشری انجام داد.
دشمنی با سوپرمن و اقدامات برجسته
با گذشت زمان، لکس لوتر به بزرگترین دشمن سوپرمن تبدیل شد و از هوش و منابع گسترده خود برای مقابله با مرد پولادین استفاده کرد. از جمله اقدامات مهم او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ایجاد کلونهایی از سوپرمن؛ از جمله بیزارو و کان-ال (سوپربوی).
- انتخاب به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده؛ جایگاهی که از آن برای پیشبرد اهداف شخصی خود استفاده کرد.
- همکاری موقت با لیگ عدالت؛ بهویژه در رویداد Forever Evil، جایی که در شکست سندیکای جنایتکار نقشی کلیدی ایفا کرد.
فعالیتهای مجرمانه و بازگشتهای مداوم
لکس بارها به دلیل جنایات خود به زندان افتاده است، اما همواره راهی برای فرار یا دستکاری سیستم پیدا کرده است. در یکی از این دورههای زندان، او سوپرمن را با یک عامل بیماریزا آلوده کرد و موجودی به نام هایبرید را خلق نمود. همچنین، او زندان Hypermax را طراحی کرد که در نهایت خودش در آن زندانی شد.
تحولات شخصیتی در عصرهای مختلف
- New 52 – در این دوران، لکس پس از رویداد Forever Evil به لیگ عدالت پیوست و تلاش کرد چهرهای اصلاحشده از خود ارائه دهد، هرچند انگیزههای واقعی او همیشه مورد تردید بود.
- DC Rebirth – در این دوره، لکس به طور موقت نقش سوپرمن را بر عهده گرفت، اما در نهایت، به دلیل بیاعتمادی قهرمانان دیگر، این مسیر را رها کرد.
- Year of the Villain – او به سطحی جدید از قدرت رسید و پس از ادغام با Martian Manhunter، به یک شکارچی برتر (Apex Predator) تبدیل شد. او سپس به Perpetua، الههای کیهانی، پیوست و نسخههای جایگزین خود را از سراسر چندجهانی برای تشکیل ارتشی قدرتمند گرد هم آورد.
شخصیت و ویژگیها
لکس لوتر نابغهای باهوش، جاهطلب و بیرحم است که معتقد است تنها او میتواند بشریت را از خطرات احتمالی، از جمله سوپرمن، نجات دهد. او نمادی از دوگانگی طبیعت انسان است؛ شخصیتی که قادر به انجام کارهای شرورانه در کنار لحظاتی از قهرمانی است.
رقابت او با سوپرمن یکی از طولانیترین و نمادینترین دشمنیهای دنیای کمیک است. تنفر او از سوپرمن تا حدی است که در جایی گفته بود:
“اگر در لحظه مرگم بفهمم که سوپرمن نیز نابود شده، با لبخند از این دنیا خواهم رفت، چرا که دیگر هیچ سوپرمنی وجود نخواهد داشت.”
این نفرت در حدی بود که حتی همکاری با جوکر را پذیرفت و گروه Legion of Doom را تشکیل داد؛ تیمی متشکل از شخصیتهایی مانند بلک مانتا، جوکر، چیتا و گوریلا گراد که هدف اصلیشان مقابله با قهرمانان دیسی، بهویژه سوپرمن، بود.
تأثیرگذاری در رسانههای مختلف
حضور لکس لوتر در دنیای کمیک، انیمیشن و سینما همیشه ماندگار و برجسته بوده است. او یکی از مهمترین و پیچیدهترین آنتاگونیستهای دیسی محسوب میشود که همواره چالشهای بزرگی را برای سوپرمن ایجاد کرده است.
مستر ترفیک (mister terrific)
مستر ترفیک یکی از پیچیدهترین و باهوشترین قهرمانان دنیای دیسی است که بیشتر به عنوان یکی از اعضای کلیدی Justice Society of America (JSA) شناخته میشود. نام واقعی او مایکل هولت است و به عنوان یکی از نوابغ برتر دنیای دیسی شهرت دارد.
اورجین و پیشینه
مایکل هولت یه نابغه در سطح جهانیه که ۱۴ دکترای مختلف داره، توی المپیک مدال طلا گرفته و مهارتهای رزمی بالایی داره.
یه زندگی عالی داشت، اما وقتی همسرش پائولا و بچهی به دنیا نیومدهش توی یه تصادف میمیرن، افسردگی شدیدی میگیره.
در آستانهی خودکشی بود که اسپکتر (روح انتقام دیسی) بهش ظاهر میشه و داستان مستر ترفیک اول، تری اسلون رو براش تعریف میکنه.
این باعث میشه مایکل مسیرش رو تغییر بده و هویت مستر ترفیک جدید رو بهعهده بگیره.
قدرتها و مهارتها
مستر ترفیک ابرقدرتهای خاصی نداره، اما بهشدت بااستعداده:
نابغهی چندرشتهای (فیزیک، مهندسی، پزشکی و…)
رزمیکار ماهر (در چندین سبک مبارزه مثل جودو، کاراته و جوجیتسو حرفهایه)
مخترع و تکنولوژیمحور (خلق تکنولوژیهای فوقالعاده مثل T-Spheres)
غیرقابلردیابی (یه تکنولوژی خاص داره که اجازه نمیده هیچ دوربین، سنسور یا هوش مصنوعیای حضورش رو ثبت کنه)
رهبر و استراتژیست ماهر (مدتها رهبر JSA بود)
تجهیزات و تکنولوژی
T-Spheres: گجتهای هوشمندی که قابلیت پرواز، هک سیستمها، تولید میدانهای انرژی، حملهی الکتریکی و… دارنn
ماسک نامرئی: یه ماسک پیشرفته داره که باعث میشه غیرقابلردیابی بشه.
لباس تاکتیکی: لباسش ضدگلوله و تقویتشدهست، با سنسورهای پیشرفته.
هوش مصنوعی پیشرفته: برای تحلیل دادهها و هک سیستمهای دشمن.
مهمترین داستانها
JSA (1999): اولین حضور جدیش توی جاستیس سوسایتی.
Final Crisis: نقش مهمی توی مقابله با دارکساید داشت.
New 52 – Earth 2: توی این سری به یکی از شخصیتهای کلیدی زمین ۲ تبدیل شد.
DC Rebirth: به عنوان یکی از مغزهای متفکر دنیای دیسی، توی ماجرای دکتر منهتن و واچمن حضور داشت.
متحدان و دشمنان اصلی
متحدان:
جاستیس سوسایتی آو امریکا (JSA)
جاستیس لیگ
بتمن (گاهی وقتا با بتمن همکاری داره)
تری اسلون (مستر ترفیک اصلی)
دشمنان:
کیوورد (Key Word): یه هوش مصنوعی خطرناک که دنبال نابودی دنیاست.
سیلواکر (Silvermorph): یه دشمن قدیمی JSA که قدرت تغییر شکل داره.
لکس لوتر و سازمانهای شرور تکنولوژیمحور (چون مایکل تهدیدی براشونه)
حضور در سایر رسانهها
سریال Arrow: مایکل هولت با بازی اکو کلوم توی سریال حضور داشت، ولی تغییرات زیادی نسبت به کمیک داشت.
انیمیشنها: توی انیمیشن Justice League Unlimited و Young Justice دیده شده.
بازیهای ویدیویی: توی Injustice 2 به عنوان یه شخصیت کمکی حضور داره.
تفاوتهای مستر ترفیک با دیگر قهرمانهای دیسی
هوشش در حد بتمن و لکس لوتر محسوب میشه.
بر خلاف خیلی از قهرمانها، هیچ ابرقدرتی نداره، فقط از تکنولوژی و مهارتهاش استفاده میکنه.
جزو معدود شخصیتهای دیسیه که توی سطح جهانی به عنوان یه نخبهی علمی شناخته میشه.
هاوکگرل (Hawkgirl)
شیرا هول (هاوکگرل): جنگجوی تاناگاری و قهرمان لیگ عدالت
شیرا هول که پیشتر با نام هاوکگرل (Hawkgirl) در زمین شناخته میشد، یکی از اعضای بنیانگذار لیگ عدالت و سرباز سابق ارتش تاناگار بود. او نقش کلیدی در حملهی تاناگاریها به زمین ایفا کرد، اما در نهایت، به دلیل عشق به زمین و مردم آن، از امپراتوری تاناگار فاصله گرفت. هاوکگرل شخصیتی پرخاشگر، جسور و در عین حال، وفادار به عدالت دارد و همواره در کنار نیروهای خیر میجنگد.
ورود به زمین
شیرا هول در ارتش امپراتوری تاناگار به عنوان یک ستوان و مربی جاسوسی فعالیت میکرد و با هرو تالاک، یکی از فرماندهان برجستهی تاناگاری، نامزد بود. او برای شناسایی نقاط ضعف زمین، به عنوان پیشقراول حملهی تاناگاریها به این سیاره اعزام شد. شیرا با هویتی جعلی در زمین مستقر شد و در ادامه، به عنوان هاوکگرل شناخته شد.
حضور در لیگ عدالت
در مدت حضورش در زمین، هاوکگرل به عضویت لیگ عدالت درآمد و در مأموریتهای مختلفی شرکت کرد. او در برابر تهدیداتی همچون حملهی مانهانترها (Manhunters) به سیارهی اوآ (Oa)، تغییرات تاریخی ناشی از دخالت واندال سوج (Vandal Savage) در جنگ جهانی دوم و همچنین یورش دارکساید (Darkseid) به زمین، نقشی اساسی ایفا کرد.
خیانت و تصمیم سرنوشتساز
پس از پنج سال مأموریت در زمین، شیرا اطلاعات کاملی دربارهی این سیاره و لیگ عدالت جمعآوری کرده و آن را به تاناگاریها ارسال کرد. زمانی که امپراتوری تاناگار برای اشغال زمین اقدام کرد، او وظیفهی نظامی خود را بر احساسات شخصی و رابطهاش با اعضای لیگ عدالت ترجیح داد. اما پس از آنکه دریافت تاناگاریها قصد نابودی زمین را دارند، از مردم خود روی گردانده و اطلاعات حیاتی را در اختیار لیگ عدالت قرار داد. این اقدام، خیانت بزرگی به تاناگار محسوب شد و او را در دو جبهه—در برابر مردم خود و برخی از همتیمیهای سابقش—تنها گذاشت.
بازگشت به لیگ عدالت
پس از افشای خیانتش به تاناگار، شیرا مدتی از لیگ عدالت کنارهگیری کرد. با این حال، او بار دیگر توانست اعتماد برخی از اعضای گروه را به دست آورد و مجدداً به عنوان یک قهرمان پذیرفته شود. او دیگر از لقب هاوکگرل استفاده نکرد و ترجیح داد با نام واقعیاش، شیرا هول، شناخته شود.
روابط و درگیریهای احساسی
شیرا رابطهی عمیقی با جان استوارت (John Stewart)، یکی از اعضای اصلی لیگ عدالت، داشت. خیانت او به زمین و لیگ، این رابطه را با چالشهای جدی مواجه کرد. با این حال، احساسات متقابل آنها همچنان پایدار بود. در برخی خطوط داستانی، شیرا مادر رکس استوارت (Rex Stewart)، قهرمان آیندهی شناختهشده به نام وارهاوک (Warhawk)، معرفی شده است.
تواناییها و سلاحها
شیرا هول دارای تواناییهای فوقالعادهای است که او را به یکی از قدرتمندترین جنگجویان لیگ عدالت تبدیل میکند:
- پرواز: به لطف بالهای طبیعی خود، قادر است با سرعت و چابکی بالا در آسمان حرکت کند.
- قدرت، استقامت و دوام فوقبشری: به عنوان یک تاناگاری، از لحاظ فیزیکی بسیار فراتر از انسانهای عادی است.
- مهارت در مبارزه تنبهتن: با آموزشهای نظامی تاناگاری، یکی از برترین جنگجویان لیگ عدالت محسوب میشود.
- مقاومت ذهنی: توانایی مقابله با کنترل ذهن و فشارهای روانی را دارد.
سلاح اصلی:
- گرز فلز نتم (Nth Metal Mace): سلاحی ساختهشده از فلز نتم که قدرت ویژهای در برابر تهدیدات جادویی و انرژیهای مافوق طبیعی دارد.
شخصیت و اهمیت داستانی
شیرا هول، یا همان هاوکگرل، یکی از پیچیدهترین و جذابترین شخصیتهای دنیای پویانمایی دیسی محسوب میشود. مسیر داستانی او، از یک سرباز وفادار امپراتوری تاناگار تا تبدیلشدن به یک قهرمان مورد اعتماد لیگ عدالت، بیانگر قدرت، شجاعت و ارادهی او برای تغییر است. داستان او، سرشار از درگیریهای درونی، خیانت، جبران اشتباهات و یافتن هویت حقیقیاش است، که این ویژگیها او را به یکی از محبوبترین شخصیتهای انیمیشنهای Justice League و Justice League Unlimited تبدیل کرده است.
شایان ذکر است که پیشینهی این شخصیت در کمیکهای دیسی تفاوتهایی با نسخهی پویانمایی آن دارد و ممکن است روایت داستانی او در رسانههای مختلف تغییر کند.
متامورفو (metamorpho)
متامورفو (Metamorpho) یکی از شخصیتهای دیسی کامیکس است که اولین بار در The Brave and the Bold #57 (1965) معرفی شد
نام واقعی او رکس میسون (Rex Mason) است.
گذشته متامورفو
رکس میسون یک ماجراجو و مزدور بود که برای یک شرکت به نام استگ اینداستریز (Stagg Industries) کار میکرد. صاحب این شرکت، سایمون استگ، او را برای پیدا کردن یک شیء باستانی به نام گوی اوربوس به مصر فرستاد. اما در آنجا، توسط یک کشیش باستانی به نام روحوتپ در معرض اشعهای از یک شهاب سنگ اسرارآمیز قرار گرفت. این اشعه بدن او را تغییر داد و باعث شد که دیگر نتواند به شکل انسانی خود بازگردد.
قدرتها و تواناییها
متامورفو کنترل کاملی روی ترکیب شیمیایی بدنش دارد و میتواند به هر عنصر شیمیایی که در بدن انسان وجود دارد، تبدیل شود. این قابلیت به او تواناییهای مختلفی میدهد، از جمله:
تبدیل به گاز، مایع یا جامد
تبدیل اعضای بدنش به سلاحها یا ابزارهای مختلف
مقاومت بالا در برابر آسیبهای فیزیکی و شیمیایی
شخصیت و داستانها
رکس بعد از تبدیل شدن به متامورفو، نمیتوانست دوباره انسان شود و این باعث شد که از زندگی عادی خود متنفر شود. او ابتدا به دنبال راهی برای درمان خودش بود، اما بعدها به عنوان یک قهرمان فعالیت کرد و عضو گروههایی مثل لیگ عدالت و آوتسایدرز (Outsiders) شد.
او همچنین عاشق دختر سایمون استگ، یعنی سافیره استگ بود، اما سایمون از این رابطه متنفر بود و بارها سعی کرد او را از بین ببرد.
متامورفو یکی از شخصیتهای خاص دیسی است که معمولاً به عنوان یک قهرمان ثانویه یا ضد قهرمان در داستانهای لیگ عدالت حضور دارد. او با شخصیتهایی مثل بتمن، بستر گلد، پلاسیتک من و کاپیتان اتم همکاری داشته است.
زمین-یک (Earth-One) – عصر طلایی و نقرهای دیسی
اولین حضور متامورفو (دهه ۱۹۶۰)
رکس میسون توسط سایمون استگ برای یافتن یک گنج به مصر فرستاده شد. در آنجا، در معرض اشعهی یک شهاب سنگ باستانی قرار گرفت و به متامورفو تبدیل شد.
ابتدا دنبال راهی برای درمان خود بود، اما بعداً به عنوان یک قهرمان فعالیت کرد و به گروه آوتسایدرز (Outsiders) پیوست.
در این دوره، متامورفو بیشتر به عنوان یک شخصیت طنز در کنار قهرمانان دیگر دیده میشد.
بحران در زمینهای بینهایت (Crisis on Infinite Earths – ۱۹۸۵)
بازنویسی تاریخ دیسی باعث شد که متامورفو کمی جدیتر شود و داستانش کمی تغییر کند.
او حالا یک مزدور حرفهای بود که برای سایمون استگ کار میکرد و به جای مصر، در یک ماموریت صنعتی در آمریکای جنوبی به متامورفو تبدیل شد.
در این رویداد، او با لیگ عدالت همکاری کرد و یکی از قهرمانانی بود که در برابر آنتیمانیتور ایستاد.
زمین جدید (New Earth) – دوره پس از بحران (۱۹۸۶ – ۲۰۱۱)
متامورفو یکی از اعضای ثابت گروه آوتسایدرز شد، گروهی که توسط بتمن تأسیس شده بود.
در این دوره، مشخص شد که او یک موجود تقریباً نامیراست و هیچ درمانی برای وضعیتش وجود ندارد.
در کمیک “Justice League Europe”، او به گروه پیوست و یکی از اعضای اصلی شد.
در یکی از داستانهای مهم، او ظاهراً کشته شد اما بعداً با کمک دانشمندان دوباره بازسازی شد.
The New 52 (۲۰۱۱ – ۲۰۱۶)
ریبوت کامل دنیای دیسی باعث شد که متامورفو شخصیت متفاوتی داشته باشد.
در این نسخه، او توسط یک پروژه نظامی مخفی تبدیل به متامورفو شد و نه یک حادثهی باستانی.
داستانش بیشتر به یک آزمایش علمی ناموفق شباهت داشت و از تم باستانی خود فاصله گرفت.
در این نسخه، او به عنوان یک مأمور مخفی برای دولت آمریکا کار میکرد و بعدها به گروه Secret Society of Super Villains پیوست.
Rebirth (۲۰۱۶ – اکنون)
در این دوره، ریشههای کلاسیک متامورفو بازگشتند و دوباره داستان تبدیل شدنش به نسخهی قدیمی نزدیک شد.
مشخص شد که او یکی از “عنصرهای ازلی” (Elemental Forces) دنیای دیسی است و بخشی از یک نیروی بزرگتر به نام “عنصر متامورفیک” است.
در کمیکهای جدید، او به گروه Terrifics (تیمی شبیه به چهار شگفتانگیز در دنیای دیسی) پیوست و در کنار مستر تریفی، فانتوم گرل و پلاستیک من کار میکرد.
در این داستانها، او بین قهرمان بودن و تبدیل شدن به یک موجود غیرقابلکنترل گیر کرده است.
۶. نسخههای جایگزین و جهانهای دیگر
Flashpoint (۲۰۱۱): در این خط زمانی، متامورفو عضو گروه “رزمیکاران آمازونی” است و در جنگ بین آتلانتیس و آمازونها کشته میشود.
Earth-2: در این نسخه، متامورفو در واقع یک سلاح زنده است که توسط دولت برای مقابله با تهدیدات فرابشری ساخته شده است.
Dark Multiverse: در یکی از نسخههای تاریک مولتیورس، متامورفو توسط جوکر آلوده شده و به یک موجود دیوانه تبدیل میشود که گاتهام را نابود میکند.
گای گاردنر(Guy Gardner)
اولین حضور: Green Lantern #59 (1968)
قدرتها: حلقه گرین لنترن که بهش تواناییهای فضایی مثل پرواز، ساخت اشیا با اراده، و سپر انرژی میده.
شخصیت: کلهشق، گستاخ، ولی ته قلبش آدم خوبیه. همیشه میخواد ثابت کنه از بقیه بهتره، مخصوصاً از هال جوردن.
عضویتها: لیگ عدالت، گرین لنترن کورپس، رد لنترنها.
ویژگی خاص: برخلاف لنترنهای دیگه که باهوش و جدی هستن، گای یه جورایی یه قلدر شوخطبع و اعصابخوردکنه!
تو کمیکا، گای گاردنر همیشه با بقیه لنترنها مشکل داشته، مخصوصاً با هال جوردن. توی یه دوره حتی یه مشت محکم از بتمن خورد که حسابی معروف شد! یه زمانی هم به رد لنترنها (که قدرتشون از خشم میاد) پیوست و کلی دردسر درست کرد.
اورجین و اولین روزهای گرین لنترن (Pre-Crisis & Post-Crisis)
گای گاردنر تو زمین به دنیا اومد و یه زندگی سخت داشت. برعکس هال جوردن، اون اولویت دوم نگهبانان برای انتخاب گرین لنترن زمین بود.
وقتی آبین سور مُرد، حلقه میخواست به گای برسه، ولی چون هال نزدیکتر بود، اون انتخاب شد.
بعدها، گای بهعنوان یه جایگزین برای هال جوردن انتخاب شد، ولی توی یه مأموریت آسیب دید و سالها تو کما بود.
دوران کلهشقی و لیگ عدالت بینالملل (Justice League International – 1987)
وقتی از کما بیرون اومد، شخصیتش عوض شده بود و یه آدم متکبر و کلهشق شد.
توی Justice League International، یکی از اعضای کلیدی تیم شد، ولی خیلی از بقیه اعضا مثل بتمن و بلوبیٹل رو حرص میداد.
اون لحظه معروف که بتمن یه مشت تو صورتش زد و بیهوش شد، تو همین دوران اتفاق افتاد!
جدایی از گرین لنترن و گرفتن قدرت جدید (Warrior Era – 1990s)
گای برای مدتی گرین لنترن نبود و از حلقه زرد سینسترو استفاده کرد.
بعدها، یه تغییر بزرگ تو داستانش اتفاق افتاد؛ DNA گای با یه نژاد جنگجوی فضایی ترکیب شد و تبدیل شد به “Warrior” که دیگه به حلقه نیاز نداشت.
بازگشت به گرین لنترن و دوران کورپس (2000s – 2010s)
تو رویداد “Green Lantern: Rebirth” دوباره به گرین لنترن کورپس برگشت.
توی “Sinestro Corps War” و “Blackest Night” نقش بزرگی داشت و یکی از بهترین جنگجوهای گرین لنترن شد.
مدتی هم وارد رد لنترنها شد و رهبرشون شد، ولی بالاخره کنترلش رو به دست آورد.
نسخههای آلترناتیو و تایملاینهای خاص
Injustice: تو این خط زمانی، گای سعی کرد جلوی سوپرمن رو بگیره، ولی توسط سینسترو و سپاه زرد کشته شد.
Kingdom Come: اینجا گای گاردنر اصلاً حضور نداره، چون خیلیها معتقد بودن اون تو یه دنیای جدی مثل Kingdom Come جا نمیگیره!
DCeased: تو این دنیای زامبیمحور، گای زنده میمونه و با بقیه گرین لنترنها مبارزه میکنه.
سخن پایانی
در پایان، دنیای سوپرمن چیزی فراتر از داستان یک ابرقهرمان است؛ جهانیست پر از شخصیتهایی با انگیزهها، تضادها و سرگذشتهایی که هر کدام نقش مهمی در شکلگیری اسطورهی مرد فولادی ایفا کردهاند. از دوستان وفادار گرفته تا دشمنان سرسخت، همگی بخشی از پازلی بزرگ هستند که افسانهی سوپرمن را کامل میکند. شناخت این شخصیتها، نهتنها به درک بهتر روایت فیلمها کمک میکند، بلکه دریچهای تازه به دنیای گستردهی دیسی میگشاید. اگرچه این مقاله به معرفی شخصیتهای اصلی پرداخته، اما دنیای سوپرمن همچنان پر از چهرههاییست که منتظر کشف شدناند — درست مثل خودِ کلارک کنت، که همیشه چیزی بیشتر از آنچه دیده میشود در دل دارد.