همه چیز‌ درباره هود مارول (The Hood)

پارکر رابینز (Parker Robbins)، که بیشتر با نام مستعار هود (The Hood) شناخته می‌شود، یکی از پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین شخصیت‌های شرور دنیای مارول در دهه‌های اخیر است. او از یک دزد خرده‌پا به یکی از قدرتمندترین سران جنایتکاران نیویورک تبدیل شد و حتی برای مدتی به یک تهدید در سطح کیهانی بدل گشت. داستان هود، روایتی از طمع، قدرت، تراژدی و تلاش بی‌پایان برای به دست آوردن جایگاهی است که هرگز به او تعلق نداشته. در این مطلب جامع، به بررسی کامل زندگی، قدرت‌ها و فراز و نشیب‌های این شخصیت می‌پردازیم.

پیدایش: از دزدی خرده‌پا تا کشف قدرت‌های شیطانی

تصویر هود مارول

زندگی پارکر رابینز از همان ابتدا با جرم و جنایت گره خورده بود. او که از کودکی شیفته زندگی پر زرق و برق ابرشرورهایی مانند الکترو (Electro) بود، برای تأمین هزینه‌های درمانی مادر بیمارش، دبیرستان را رها کرد و به دزدی‌های کوچک روی آورد. پارکر همیشه به مادرش دروغ می‌گفت و وانمود می‌کرد که زندگی شرافتمندانه‌ای دارد. در این مسیر، پسرعمویش، جان کینگ (John King)، تنها همراه و شریک جرم او بود.

پارکر همزمان با فعالیت‌های غیرقانونی‌اش، با دوست‌دختر باردارش، سارا (Sara)، در یک آپارتمان زندگی می‌کرد. سارا از زندگی دوگانه پارکر بی‌خبر بود و فکر می‌کرد او به عنوان نگهبان و کارهای متفرقه دیگر مشغول است.

نقطه عطف: شنل و چکمه‌های سرنوشت‌ساز

شبی پارکر به همراه پسرعمویش برای سرقت از یک انبار متروکه اقدام کرد. آن‌ها در آنجا به طور اتفاقی با یک جلسه احضار روح عرفانی مواجه شدند. درست زمانی که قصد فرار داشتند، یک موجود اهریمنی با شنلی قرمز به آن‌ها حمله کرد. پارکر با شلیک گلوله، آن موجود را از پا درآورد و با تصور اینکه او را کشته است، برای اینکه دست خالی برنگردد، شنل و چکمه‌های مرموز آن موجود را دزدید.

در راه بازگشت به خانه، دزدها برای کفش‌هایش به او حمله کردند و پارکر برای فرار، چکمه‌های دزدیده‌شده را پوشید. او با شگفتی دریافت که این چکمه‌ها به او قدرت راه رفتن روی هوا را می‌دهند. کمی بعد در آپارتمان جان، متوجه شد که شنل نیز قدرت ویژه‌ای دارد: تا زمانی که نفسش را حبس می‌کرد، نامرئی می‌شد. اینگونه بود که پارکر رابینز، با استفاده از این آیتم‌های جادویی، هویت هود را برای خود برگزید و وارد دنیای ابرشروران شد.

صعود در دنیای تبهکاران: تبدیل شدن به هود یک نام بزرگ

اولین اقدام بزرگ هود، تلاش برای سرقت الماس‌هایی بود که توسط یک رئیس تبهکار به نام گولم (Golem) وارد کشور می‌شد. در این راه، او با آدمکش اصلی گولم، مادام راپیر (Madame Rapier)، و تبهکاران اجیر شده‌ای مانند کانستریکتور (Constrictor)، جک او لنترن (Jack O’Lantern) و شاکر (Shocker) روبرو شد. هود با خوش‌شانسی توانست آن‌ها را شکست دهد، اما در این درگیری به طور تصادفی یک افسر پلیس را به قتل رساند. این اتفاق باعث شد رسانه‌ها به او لقب هود بدهند و به یک مجرم تحت تعقیب تبدیل شود.

در تلاشی برای آزاد کردن پسرعمویش که دستگیر شده بود، هود با پلیس‌هایی مجهز به تجهیزات سازمان A.I.M. درگیر شد. تحت فشار شدید، شنل شیطانی کنترل او را به دست گرفت و او طلسم‌های اهریمنی اجرا کرد. در نهایت، او با گولم معامله کرد و با فریب دادن پلیس، باعث کشته شدن مادام راپیر شد و پسرعمویش را آزاد کرد. از این نقطه، هود به عنوان یک نیروی جدید و خطرناک در دنیای جنایتکاران نیویورک شناخته شد.

تشکیل ارتش تبهکاران

هود از هرج‌ومرج ناشی از رویداد جنگ داخلی ابرانسان‌ها (Superhuman Civil War) به نفع خود استفاده کرد. هود ارتشی از تبهکاران فراری از زندان رفت (The Raft) را دور هم جمع کرد و به آن‌ها یک اتحاد عادلانه و کمک متقابل را پیشنهاد داد. او قول داد که بخشی از سود حاصل از جرائم را به آن‌ها بدهد و از آن‌ها حمایت کند. برای جلب اعتمادشان، او تایگرا (Tigra)، یکی از اعضای گروه انتقام‌جویان (Avengers)، را برای جیگسا (Jigsaw) شکنجه کرد و ویدیوی آن را در دنیای تبهکاران پخش کرد تا تعهد خود را نشان دهد.

او به سرعت نفوذ خود را با کنار زدن دیگر سران جنایتکار مانند آول (Owl) و مستر فیر (Mister Fear) گسترش داد و عملاً به پادشاه جدید جنایت سازمان‌یافته نیویورک تبدیل شد.

ارتباط با دورمامو: منبع واقعی قدرت هود

تصویر هود مارول

چیزی که پارکر نمی‌دانست این بود که شنل و چکمه‌های او نفرین شده بودند و او را به میزبان دورمامو (Dormammu)، ارباب قدرتمند بُعد تاریکی، تبدیل کرده بودند. هرچه پارکر بیشتر از قدرت‌های شنل استفاده می‌کرد، نفوذ دورمامو بر او بیشتر می‌شد. این ارتباط به او قدرت‌های بسیار بیشتری می‌داد، از جمله:

  • دیدن از ورای توهمات: هود توانست از طریق طلسم‌های دکتر استرنج (Doctor Strange) را ببیند و حتی اسکرال‌های (Skrulls) تغییرشکل‌دهنده را در جریان رویداد تهاجم سری (Secret Invasion) شناسایی کند.
  • طلسم‌های شیطانی: او قادر به اجرای جادوهای تاریک قدرتمندی بود که حتی انتقام‌جویان را غافلگیر کرد.

در جریان تهاجم اسکرال‌ها، هود با اینکه یک تبهکار بود، ارتش خود را برای مبارزه با مهاجمان فضایی بسیج کرد، زیرا معتقد بود این تهاجم به “کسب‌وکار” او لطمه می‌زند. این اقدام باعث شد تا پس از پایان تهاجم، نورمن آزبورن (Norman Osborn) او را به گروه محفل خود یعنی کابال (Cabal) دعوت کند. در دوران سلطنت تاریک (Dark Reign)، هود و ارتشش به عنوان یکی از نیروهای رسمی آزبورن فعالیت می‌کردند و بارها با انتقام‌جویان درگیر شدند.

شکار پانیشر و از دست دادن قدرت

یکی از مأموریت‌های مهم هود از طرف آزبورن، شکار پانیشر (The Punisher) بود. هود با استفاده از قدرت دورمامو، تعدادی از تبهکارانی که توسط اسکرج آو د آندرورلد (Scourge of the Underworld) کشته شده بودند را زنده کرد تا تیمی برای شکار پانیشر تشکیل دهد.

با این حال، نفوذ دورمامو به حدی رسید که قصد داشت از بدن پارکر به عنوان آواتار برای تصاحب عنوان جادوگر اعظم (Sorcerer Supreme) استفاده کند. این موضوع منجر به نبردی بزرگ بین هود و دکتر استرنج، به همراه انتقام‌جویان جدید شد. در نهایت، برادر وودو (Brother Voodoo)، جادوگر اعظم جدید، توانست قدرت دورمامو را از بدن پارکر پاکسازی کند و او را برای اولین بار پس از یافتن شنل، کاملاً بی قدرت کند.

جستجوی بی‌پایان برای قدرت

پارکر رابینز که به قدرت اعتیاد پیدا کرده بود، نمی‌توانست زندگی عادی را بپذیرد. او به دنبال منابع جدیدی برای بازگرداندن جایگاهش بود.

  • سنگ‌های نورن (Norn Stones):

پس از بی قدرت شدن، لوکی (Loki) به سراغ هود آمد و به او سنگ‌های نورن را پیشنهاد داد. این سنگ‌ها به او و گروهش قدرت‌های جدیدی بخشیدند، از جمله توانایی شلیک “گلوله‌های جادویی”. اما در جریان رویداد محاصره ازگارد (Siege of Asgard)، لوکی برای کمک به قهرمانان، قدرت سنگ‌ها را از هود پس گرفت و او بار دیگر دستگیر و زندانی شد.

عصر قهرمانی و سنگ‌های بی‌نهایت

هود در زندان با یک ناانسان (Inhuman) به نام ارتزیا آشنا شد و از او درباره سنگ‌های بی‌نهایت که توسط بلک بولت (Black Bolt) پنهان شده بودند، شنید. او پس از فرار از زندان، تمام ثروتش را برای یافتن این سنگ‌ها صرف کرد.

  • سنگ واقعیت (Reality Gem): اولین سنگی که پیدا کرد.
  • سنگ قدرت (Power Gem): با این سنگ توانست هالک قرمز (Red Hulk) را شکست دهد.
  • سنگ فضا (Space Gem) و سنگ ذهن (Mind Gem): او موفق به یافتن این دو سنگ نیز شد.

با در اختیار داشتن چهار سنگ بی‌نهایت، هود به یک تهدید کیهانی تبدیل شد. اما غرور و حواس‌پرتی‌اش باعث شد تا قهرمانان، به رهبری مرد آهنی (Iron Man)، او را غافلگیر کنند. آیرون من توانست تمام سنگ‌ها را در دستکش بی‌نهایت (Infinity Gauntlet) جمع‌آوری کرده و با یک بشکن، هود را دوباره به زندان بازگرداند.

دوران گوست رایدر: معامله با مفیستو

سقوط هود پس از دست دادن سنگ‌های بی‌نهایت بسیار سخت بود. او مدتی بعد توسط هاکای (Hawkeye) شکست خورد و در نهایت توسط یک کیف شیطانی بلعیده شد. اما پارکر رابینز به نحوی از آن مهلکه فرار کرد و این بار برای بازپس‌گیری قدرت، معامله‌ای با خود مفیستو (Mephisto)، ارباب جهنم، انجام داد.

در ازای این معامله، او به میزبان جدید زاراثوس (Zarathos)، روح انتقام، تبدیل شد و به گوست رایدر (Ghost Rider) جدید بدل گشت. به عنوان گوست رایدر، هود به شیکاگو رفت و شروع به نابود کردن خانواده‌های تبهکار شهر کرد تا امپراتوری جنایتکارانه خود را بسازد. او بی‌رحم‌تر از همیشه بود و از قدرت‌های گوست رایدر، از جمله نگاه توبه (Penance Stare)، برای شکنجه دشمنانش استفاده می‌کرد.

تراژدی نهایی زمانی رخ داد که متحدان خون‌آشام هود، برای انتقام، همسر سابق و دخترش را به خون‌آشام تبدیل کردند. این اتفاق باعث خشم دیوانه‌وار هود شد و او آماده بود تا تمام شهر را به آتش بکشد. در نهایت، جانی بلیز (Johnny Blaze)، گوست رایدر اصلی، با او روبرو شد. مفیستو ظاهر شد و به هود دستور داد تا به عنوان بخشی از معامله، خانواده‌اش را بکشد. هود نپذیرفت و در عوض روح خود را برای بازگرداندن خانواده‌اش به حالت عادی، به مفیستو تقدیم کرد. مفیستو با تحقیر، او را به جهنم محکوم کرد.

بازگشت از جهنم و فعالیت‌های اخیر هود

حتی جهنم نیز نتوانست پارکر رابینز را برای همیشه نگه دارد. او بار دیگر موفق به فرار شد و به زمین بازگشت. او با به دست گرفتن رهبری یک فرقه پرستنده خدای باستانی کتان (Chthon) به نام دارک‌هولدرها (The Darkholders)، تلاش جدیدی را برای کسب قدرت آغاز کرد. هدف آن‌ها بازآفرینی کتاب جادویی و قدرتمند دارک‌هولد (Darkhold) بود. این ماجرا نشان می‌دهد که هود، صرف نظر از اینکه چند بار شکست می‌خورد یا چه قدرت‌هایی را از دست می‌دهد، همیشه راهی برای بازگشت و ایجاد دردسر پیدا می‌کند.

قدرت‌ها و توانایی‌ها

تصویر هود مارول

قدرت‌های هود در طول زمان به شدت متغیر بوده و به منبعی که در آن لحظه در اختیار داشته بستگی داشته است.

قدرت‌های حاصل از دورمامو:

  • شنل نامرئی‌کننده: در ابتدا با حبس نفس و بعدها با اراده، او را نامرئی می‌کرد.
  • چکمه‌های راه‌رفتن روی هوا: به او اجازه می‌داد روی هوا راه برود (اما پرواز نکند).
  • جادوی شیطانی: توانایی اجرای طلسم‌های تاریک و شلیک انرژی اهریمنی.
  • دیدن حقیقت: قابلیت دیدن از ورای توهمات و شناسایی موجودات تغییرشکل‌دهنده.
  • احیای مردگان: او می‌توانست مردگان را به زندگی بازگرداند.

قدرت‌های حاصل از سنگ‌های نورن:

  • گلوله‌های جادویی: اسلحه‌های او گلوله‌هایی شلیک می‌کردند که می‌توانستند به موجودات قدرتمند و جادویی آسیب بزنند.

قدرت‌های گوست رایدر:

  • تبدیل شیطانی: تبدیل شدن به یک اسکلت آتشین.
  • قدرت‌های فرا انسانی: قدرت، استقامت و دوام فوق‌العاده.
  • کنترل آتش جهنم (Infernokinesis): تولید و کنترل آتش جهنمی.
  • زنجیر عرفانی: استفاده از زنجیر به عنوان سلاح.
  • نگاه توبه: شکنجه روحی قربانیان با گناهانشان.

توانایی‌های دیگر:

  • تیرانداز ماهر: او یک تیرانداز عالی است، هرچند اغلب از اسلحه‌ها فقط برای “نمایش” استفاده می‌کند.
  • استراتژیست جنایی: او یک رهبر باهوش و بی‌رحم است که توانست یک امپراتوری جنایتکارانه را از صفر بسازد.

نتیجه‌گیری از هود

هود (The Hood) نمونه‌ای برجسته از یک شخصیت شرور مدرن است که داستانش ترکیبی از جاه‌طلبی، شکست و تراژدی خانوادگی است. او از یک دزد خیابانی که تنها دغدغه‌اش خانواده‌اش بود، به یک پادشاه جنایت، یک تهدید کیهانی و میزبان روح انتقام تبدیل شد. هر بار که قدرت را لمس کرد، آن را به شکلی فاجعه‌بار از دست داد و هر بار عمیق‌تر در تاریکی فرو رفت.

پارکر رابینز شاید هرگز به سطح تهدید شخصیت‌هایی مانند تانوس یا دکتر دووم نرسد، اما پافشاری، سازگاری و عطش سیری‌ناپذیر او برای قدرت، او را به یکی از سرسخت‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین دشمنان قهرمانان مارول تبدیل کرده است. داستان او هشداری است درباره اینکه چگونه جستجوی قدرت به هر قیمتی، می‌تواند انسانیت فرد را نابود کند.

نظرات

دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید