ظاهراً بار پنجم، بار شانس است! جدیدترین ساختهی استودیو مارول (Marvel Studios)، چهار شگفتانگیز: گامهای نخست (The Fantastic Four: First Steps) به کارگردانی مت شکمن (Matt Shakman)، پنجمین تلاش سینما برای جان بخشیدن به این گروه چهار نفره محبوب در قالب لایو-اکشن است. گروهی که اولین بار در سال ۱۹۶۱ توسط ذهنهای خلاق استن لی (Stan Lee) و جک کربی (Jack Kirby) خلق شدند. این فیلم نه تنها موفق میشود روح اصلی و کلاسیک این قهرمانان را زنده کند، بلکه با ارائه داستانی سرشار از امید و نوآوری، به یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی سال تبدیل میشود. در این نقد جامع، به بررسی تمام جنبههای این اثر مورد انتظار میپردازیم و میبینیم که چگونه مارول توانست بالاخره طلسم این خانوادهی شگفتانگیز را بشکند.
- هشدار اسپویل: این مطلب داستان و جزئیات کلیدی فیلم چهار شگفتانگیز: گامهای نخست را فاش میکند.
فهرست مطلب
نگاهی به گذشته: تاریخچه پر فراز و نشیب چهار شگفتانگیز در سینما
قبل از اینکه به عمق فیلم جدید بپردازیم، لازم است سفری کوتاه به گذشته داشته باشیم. چرا این فیلم تا این حد اهمیت دارد؟ چون چهار شگفتانگیز مسیری طولانی و پر از دستانداز را در سینما طی کردهاند.
- ۱. نسخه ۱۹۹۴، فیلمی که هرگز اکران نشد:
اولین تلاش در سال ۱۹۹۴ توسط کارگردان اولی ساسون (Oley Sassone) و تهیهکننده اجرایی، راجر کورمن (Roger Corman)، صورت گرفت. این فیلم با بودجهای بسیار ناچیز و صرفاً برای حفظ حقوق سینمایی شخصیتها ساخته شد. اگرچه این فیلم هرگز به صورت رسمی اکران نشد، اما به لطف بازار گستردهی نسخههای غیرقانونی، تقریباً تمام طرفداران سرسخت مارول آن را دیدهاند. نکته جالب اینجاست که همین بودجه کم و فیلمنامهی ساده و تا حدی «مبتذل»، به طرز عجیبی به روحیهی اصلی کمیکهای چهار شگفتانگیز نزدیک بود؛ شخصیتهایی که همیشه در دیالوگهایشان اغراقآمیز و نمایشی صحبت میکنند.
- ۲. فیلمهای تیم استوری (۲۰۰۵ و ۲۰۰۷):
دو فیلم بعدی به کارگردانی تیم استوری (Tim Story) در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ اکران شدند. این فیلمها عناصری از همان سادگی و شوخطبعی را در خود داشتند (که نکته مثبتی بود)، اما فاقد هوش، زیرکی و لحظات قهرمانانهی به یاد ماندنی بودند. اگرچه بازی بازیگرانی مانند کریس ایوانز در نقش جانی استورم (Johnny Storm) یا همان مشعل انسانی (Human Torch) به یاد ماندنی شد، اما فیلمها در نهایت نتوانستند رضایت کامل منتقدان و طرفداران را جلب کنند.
- ۳. فاجعهی ۲۰۱۵ (Fant4stic):
فیلم سال ۲۰۱۵ به کارگردانی جاش ترنک (Josh Trank) یک بازسازی تاریک، بیروح و افسردهکننده بود. این فیلم تلاش کرد رویکردی جدی و مبتنی بر «وحشت جسمی» (Body Horror) داشته باشد اما هرگز به این ایده پایبند نماند و در نهایت به یک اثر بیهدف و شکستخورده تبدیل شد که هم از نظر تجاری و هم از نظر انتقادی یک فاجعه بود.این تاریخچه نشان میدهد که ساخت یک فیلم خوب از چهار شگفتانگیز چقدر چالشبرانگیز است. آنها سرباز یا جنگجو نیستند؛ آنها دانشمند، کاشف و یک خانواده هستند. و حالا، فیلم جدید مت شکمن دقیقاً همین نکته را درک کرده است.
گامهای نخست: رویکردی تازه و امیدوارکننده
چهار شگفتانگیز: گامهای نخست اولین فیلمی است که موفق میشود تعادلی بینقص میان سادگی و صمیمیت لازم این گروه با ماجراجوییهای فضایی شگفتانگیز برقرار کند. این فیلم داستان یک گروه چهار نفره از «بچهمثبتها» را روایت میکند. آنها دانشمندان و نوابغی در ژانری هستند که از سربازان و مبارزان اشباع شده است. آنها میتوانند نقطه مقابل سالم و منطقی برای شخصیتهای آسیبدیده و خشونتمحور فیلم تاندربولتز* (Thunderbolts*) باشند.
مهمتر از آن، این فیلم در دنیایی از امید جریان دارد. حتی بیشتر از فیلم اخیر سوپرمن (Superman) ساخته جیمز گان. چهار شگفتانگیز آنقدر توانا و باهوش هستند که به معنای واقعی کلمه دنیا را تغییر دادهاند.
داستانی بدون پیشدرآمد: ورود به دنیایی متحول شده
همانند فیلم «سوپرمن»، این فیلم نیز از روایت داستان پیدایش قهرمانان صرفنظر میکند و ما را مستقیماً به دنیایی میبرد که آنها از قبل به عنوان قهرمانانی شناختهشده و حتی مشهور فعالیت میکنند. برای کسانی که نیاز به یادآوری دارند: رید ریچاردز (Reed Richards) با بازی پدرو پاسکال (Pedro Pascal)، همسرش سو استورم (Sue Storm) با بازی ونسا کربی (Vanessa Kirby)، بهترین دوستش بن گریم (Ben Grimm) با بازی ایبون ماس-بکراک (Ebon Moss-Bachrach) و برادر سو، جانی استورم با بازی جوزف کوئین (Joseph Quinn)، زمانی با یک شاتل فوق پیشرفته به اعماق فضا سفر کردند و در آنجا توسط پرتوهای کیهانی بمباران شدند. آنها با قدرتهایی عنصری به زمین بازگشتند:
- رید ریچاردز تبدیل به آقای شگفتانگیز (Mr. Fantastic) شد؛ مردی با بدنی کشسان و انعطافپذیر.
- سو استورم به زن نامرئی (Invisible Woman) تبدیل شد که میتواند خود و دیگران را نامرئی کرده و میدانهای نیرو ایجاد کند.
- بن گریم به موجودی سنگی و قدرتمند به نام تینگ (The Thing) بدل شد.
- جانی استورم نیز قدرت کنترل آتش را به دست آورد و به مشعل انسانی (Human Torch) شهرت یافت.
در دنیای «گامهای نخست»، وجود پرتوهای کیهانی و ظهور یک دانشمند برتر مانند رید ریچاردز، اساساً جهان را تغییر داده است. فیلم در یک چشمانداز «آیندهنگر نوستالژیک» (Retro-futurist) جریان دارد؛ ترکیبی از قرن بیست و چهارم و سال ۱۹۶۱ که تماشای آن حیرتانگیز است. مردم در سراسر جهان از فناوریهای چهار شگفتانگیز استفاده میکنند و به نظر میرسد کیفیت زندگی به طور کلی بهبود یافته است.
گامهای نخست در دنیایی الهامبخش اتفاق میافتد که در آن وعدههای نمایشگاههای جهانی آرت دکو (Art-Deco) در سالهای پس از جنگ آمریکا، سرانجام محقق شده است. برای اولین بار، حضور قهرمانان باعث شده دنیا به مکانی بهتر تبدیل شود، نه فقط مکانی خشنتر.
تهدیدی کیهانی: گالاکتوس، بلعنده دنیاها!
البته که این گروه گاهی با هیولاها و شرورها نیز روبرو میشوند (یک مونتاژ آغازین سرگرمکننده وجود دارد که رید را در حال شوت کردن یک میمون شرور به رودخانه هادسون نشان میدهد)، اما چهار شگفتانگیز اینجا نیستند تا دعوا راه بیندازند. آنها «باحال» نیستند؛ آنقدر که دنیا را به یک آرمانشهر شبیه به سریال استار ترک (Star Trek) تبدیل کردهاند. پیام فیلم این است: اگر میخواهید دنیا را نجات دهید، آن را از پایه و اساس نجات دهید.
در ابتدای فیلم، مشخص میشود که سو و رید در انتظار فرزندشان هستند. سو پس از سالها تلاش خوشحال است، اما رید نگران است. او نمیتواند تصور نکند که ژنهای ابرقدرتمندشان تأثیر نامطلوبی بر فرزندشان بگذارد. در واقع، به نظر میرسد بزرگترین موهبت و بزرگترین نفرین رید، توانایی او در تصور بدترین سناریوهاست. او تنها زمانی میتواند راهحلها را ببیند که ذهنش پر از مشکلات شده باشد.
کمی بعد از این خبر، زمین میزبان یک موجود بیگانه مرموز با روکشی از کروم میشود: موجسوار نقرهای (Silver Surfer) با بازی جولیا گارنر (Julia Garner). برخلاف نسخهای که در فیلم سال ۲۰۰۷ تیم استوری دیدیم، این موجسوار وهمآور و حتی کمی ترسناک است. او میتواند با سرعتی چندین برابر سرعت نور پرواز کند و با اطمینان به مردم زمین اعلام میکند که این سیاره برای نابودی توسط اربابش، یک موجودیت کیهانی به نام گالاکتوس (Galactus) با صداپیشگی ریف اینسون (Ralph Ineson)، نشانهگذاری شده است.
گالاکتوس از خودِ جهان شناختهشده قدیمیتر است و با مصرف کردن سیارات کامل زندگی میکند. زمین، وعده غذایی بعدی اوست و چهار شگفتانگیز برای مقابله با او دوباره به آسمانها پرواز میکنند.
عظمت فضا و لحظات انسانی

چهار شگفتانگیز: گامهای نخست کاری میکند که فضا بزرگ، غیرقابل درک و باشکوه به نظر برسد. زمان زیادی به نمایش سوار شدن و کار با فضاپیمایشان اختصاص داده شده است. نکته قابل تقدیر این است که فیلم در یک جهان زیبا و براق از فناوریهای معجزهآسا جریان دارد و فیلمسازان از طریق تدوین هوشمندانه و زوایای دوربین باز، به ما به عنوان بینندگان شگفتزده، اجازه میدهند بنشینیم و از این عظمت لذت ببریم. لذتبخش است که بالاخره جلوههای بصری یک فیلم ابرقهرمانی واقعاً ما را تحت تأثیر قرار دهد.
صحنههای کیهانی، فضا را مکانی وسیع و خطرناک نشان میدهند. گالاکتوس، غولی به ارتفاع هزار فوت، به طرز وحشتناکی بر صفحه نمایش سایه میافکند و حضور خداگونهی آریشم از فیلم اترنالز (Eternals) را تداعی میکند. تماشای موجسوار نقرهای که در فضا میرقصد و بر لبهی افق رویداد یک میدان وارپ موجسواری میکند، بسیار سرگرمکننده و چشمنواز است.
اما در کنار این عظمت، لحظات کوچک و انسانی نیز وجود دارند که قلب فیلم را تشکیل میده. جانی خود را در زبانشناسی غرق میکند و سعی در یادگیری یک زبان بیگانه دارد. بن گریم با یک معلم مدرسه شیرین و دوستداشتنی به نام ریچل با بازی ناتاشا لیون (Natasha Lyonne) ارتباط برقرار میکند. در شب قبل از یک رویداد خطرناک، این دو در یک معبد محلی به هم چشم میدوزند. آنها قبلاً بر سر علاقهی مشترکشان به شیرینیهای سیاه و سفید یک اغذیهفروشی محلی با هم صمیمی شده بودند. شخصیت تینگ از طریق جلوههای ویژه کامپیوتری (CGI) خلق شده، اما انیمیشن آنقدر قوی است که به چهره سنگی او، انفجارهای کوتاهی از احساسات انسانی میبخشد.
دنیای گامهای نخست آنقدر خوشبینانه است که وقتی سو درباره اتحاد و تسلیم نشدن سخنرانی میکند، دنیا واقعاً به حرف او گوش میدهد. وقتی رید از تمام دولتهای زمین میخواهد تا برای ساخت یک شبکه جهانی از ابزارهای پیشرفته با هم همکاری کنند، آنها قدم پیش میگذارند. من نمیخواهم قهرمانانم آدمهای بد را کتک بزنند یا شرورها را افشا کنند. من میخواهم آنها با قدرت محض هوش خود ما را متحد کنند. «چهار شگفتانگیز: گامهای نخست» در دنیایی جریان دارد که من دوست دارم در آن زندگی کنم. حتی اگر گاهی موجودات کیهانی غیرقابل درک برای بلعیدن من نقشه بکشند و بیگانگان نقرهای ترسناک با نگاهشان روحم را تکهتکه کنند. «گامهای نخست» یک فیلم ابرقهرمانی است که در آن ما از همان ابتدا بهتر هستیم. و من عاشق این ایده هستم.
نتیجهگیری از چهار شگفتانگیز
فیلم چهار شگفتانگیز: گامهای نخست یک پیروزی بزرگ برای مارول و ژانر ابرقهرمانی است. این فیلم با هوشمندی از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز کرده و به جای تمرکز بر اکشن بیپایان، بر روی هستهی اصلی این شخصیتها یعنی خانواده، علم و امید تمرکز میکند. مت شکمن با خلق یک دنیای آیندهنگر نوستالژیک و زیبا، به ما نشان میدهد که حضور ابرقهرمانان میتواند به معنای واقعی کلمه جهان را به مکانی بهتر تبدیل کند.
بازیگران، به خصوص پدرو پاسکال و ونسا کربی، شیمی فوقالعادهای با یکدیگر دارند و بار عاطفی داستان را به دوش میکشند. تهدید گالاکتوس و حضور مرموز موجسوار نقرهای، مقیاس کیهانی و هیجان لازم را به فیلم تزریق میکند، اما این لحظات کوچک و انسانی هستند که «گامهای نخست» را به اثری ماندگار تبدیل میکنند. این فیلم یک نفس تازه در دنیای سینمایی مارول است؛ فیلمی که به ما یادآوری میکند قهرمان بودن فقط به معنای جنگیدن نیست، بلکه به معنای ساختن، متحد کردن و الهام بخشیدن است. این همان فیلم چهار شگفتانگیزی است که سالها منتظرش بودیم.