دنیای کمیکهای دیسی (DC) اخیراً شاهد رویدادی جالب بوده است: داستان ریشهای بسیار مشهور جوکر (Joker)، یکی از بزرگترین شرورهای تاریخ کمیک، به یکی دیگر از دشمنان اصلی بتمن (Batman) اهدا شده است. این اتفاق که در کمال تعجب عملکردی بسیار موفقیتآمیز داشته، توجه بسیاری از علاقهمندان را به خود جلب کرده است. جوکر، با تاریخچه غنی و انتشارات بینظیر خود، جایگاهش را بهعنوان یکی از نمادینترین شرورهای دنیای داستانهای مصور تثبیت کرده است.
داستانهای بزرگ جوکر سالهاست که الهامبخش خالقان در فرمتهای مختلف دیسی بودهاند. چه عمدی و چه غیرعمدی، یکی از جدیدترین آثار دیسی با بازتاب داستان ریشهای مشهور جوکر در مورد یک شرور دیگر بتمن، وارد این قلمرو شده است. کمیک The Killing Joke محصول سال ۱۹۸۸، تا به امروز یکی از مشهورترین و ستایششدهترین روایتها را از شاهزاده دلقک جنایتکار، شوالیه تاریکی و بهویژه داستان ریشهای جوکر به تصویر کشیده است که در طول سالها بارها در قالبهای گوناگون بازآفرینی شده است.
داستان ریشهای مشهور جوکر: “یک روز بد”
در داستان The Killing Joke، نشان داده میشود که این شرور دیسی چگونه از یک مرد خانواده خوشنیت، به وضعیت کنونی خود تغییر یافت. این دگرگونی به لطف “یک روز بد” (one bad day) اتفاق افتاد؛ روزی که شامل ورود نسبتاً اجباری او به گروهی از جنایتکاران برای گذران زندگی بود و در نهایت به افتادنش در یک حوضچه مواد شیمیایی منجر شد. این حادثه او را از نظر فیزیکی متحول کرد و ظاهراً او را از نظر روانی نیز کاملاً درهم شکست. جوکر در این داستان معتقد است که تنها “یک روز بد” کافی است تا هر کسی را به سرنوشتی مشابه او دچار کند؛ نظریهای که او آن را روی باربارا گوردون (Barbara Gordon) و کمیسر گوردون (Commissioner Gordon) آزمایش میکند.
“یک روز خوب” ریدلر در Batman: Revolution
۳۷ سال بعد، کمیک Batman: Revolution همین مفهوم را تکرار میکند، اما این بار از طریق “یک روز خوب” (one good day) برای ریدلر (The Riddler) و چگونگی تبدیل شدنش به یک شرور بتمن. ریدلر، که در این داستان با نام نورمن پینکاس (Norman Pinkus) شناخته میشود، نابغهای خجالتی و دوریجو از کانون توجه است. او در نهایت تصمیم میگیرد تا به لطف “یک روز خوب” خود، زندگیای را که آرزویش را دارد بسازد. این روز شامل مجموعهای از موفقیتهای غیرمعمول برای اوست، از جمله قرار با سلینا کایل (Selina Kyle) که با خراب شدن آن، پینکاس را وادار میکند تا در برابر گروهی از جنایتکاران از خود دفاع کند.
با این حال، همین “یک روز خوب” در نهایت به “یک روز بد” واقعی او تبدیل میشود که پینکاس را از یک پسر خجالتی روزنامهفروش به رهبر یک میلیشیای مسلح و ابرشرور مبدل میکند. وقایع و اقدامات آن روز منجر به از دست دادن دیدن مادرش در روز مرگ او، اخراج شدنش از کار، و از دست دادن جایگاهش بهعنوان خالق جدول کلمات متقاطع معمایی روزنامه میشود و هر آنچه را که برای این شخصیت نگونبخت مهم بود، از او میگیرد.
مقایسه و تأثیرگذاری
در واقع، “یک روز خوب” ریدلر در Batman: Revolution صرفاً “یک روز بد” جوکر است که بدون خوشبینی و آگاهی از آینده به تصویر کشیده شده است. نورمن واقعاً باور دارد که بالاخره قرار است به شناخت و پاداشهایی که از کودکی (زمانی که پنهانی معماهایی مانند پیدا کردن سگهای گمشده را حل میکرد) آرزویش را داشت، دست یابد.
از برخی جهات، این روایت حتی بهتر از داستان اصلی در The Killing Joke عمل میکند، چرا که تا زمانی که اتفاقات شروع به بد شدن نکنند، سرنوشت شوم آن روز مشخص نیست. این رویکرد باعث میشود تا افشاگریهای بعدی تأثیرگذارتر باشند و حتی با روشن شدن چگونگی تبدیل شدن ریدلر به یک شرور بزرگ دیسی در این دنیا، مخاطب با او احساس همدردی کند.
منبع: ScreenRant