اولین فیلم دنیای جدید DCU به کارگردانی جیمز گان با نام سوپرمن (Superman) بالاخره به سینما آمد. این اثر نهتنها نخستین فیلم مستقل سوپرمن پس از ۱۲ سال است، بلکه بهنوعی شروع مسیر تازه دنیای سینمایی دیسی نیز محسوب میشود. در این نقد بدون اسپویل، به بررسی کیفیت داستان، شخصیتها، بازیگری و بخشهای فنی فیلم میپردازیم. نقد کامل با جزئیات داستانی در آینده و پس از انتشار نسخه باکیفیت ارائه خواهد شد.
فهرست مطلب
فیلمنامه: ساده، قابل پیشبینی اما کاربردی
داستان کلی فیلم «سوپرمن» پیچیدگی خاصی ندارد و روند آن تا حدود زیادی قابل پیشبینی است. این موضوع الزاماً نکته منفی محسوب نمیشود؛ چرا که فیلم از طریق شخصیتپردازی مؤثر سوپرمن و همراهی تماشاگر با قهرمان اصلی، موفق میشود مخاطب را درگیر نگه دارد. با این حال، فیلمنامه در بخشهایی دچار شلوغی بیش از حد شده و برخی شخصیتها مانند هاوکگرل بدون نقش خاصی تنها برای تبلیغات حضور دارند.
شخصیتپردازی: فرصتسوزی در کنار نقاط قوت
از نقاط قوت فیلمنامه میتوان به آزادی عمل بازیگر نقش سوپرمن و پرداخت خوب به شخصیت او اشاره کرد. اما شخصیتهای فرعی بهاندازه کافی عمق ندارند و برخی حتی فاقد دیالوگ قابلتوجه هستند. شیمی بین کلارک کنت و لوئیس لین نیز ضعیفتر از انتظار است، چرا که فیلمنامه اطلاعات مشخصی از رابطه میان آن دو ارائه نمیدهد. در این میان، شخصیتهایی مانند جیمی اولسن و کریپتو توانستند با طراحی دلپذیر و اجرای خوب، دل مخاطب را به دست آورند.
بازیگری: دیوید کورنسوت درخشانتر از انتظار
بدون تردید، بازی دیوید کورنسوت در نقش سوپرمن فراتر از انتظار است. او توانسته هویتی جدید و باورپذیر به این قهرمان بدهد. نیکلاس هولت نیز با ایفای نقش لکس لوتر عملکردی تحسینبرانگیز دارد و یکی از نقاط درخشان فیلم به شمار میرود. ریچل برازناهان در نقش لوئیس لین نسخهای متفاوت از این شخصیت ارائه میدهد که ممکن است بسته به سلیقه مخاطب مورد توجه قرار گیرد. بازیگرانی مانند گای گاردنر، جیمی اولسن و مستر ترافیک هم تفاوتهای مثبتی را به روایت افزودهاند.
فنی و بصری: ترکیبی از قوت و ضعف
در بخش فنی، فیلم «سوپرمن» یکی از ضعیفترین آثار کارنامه جیمز گان محسوب میشود. بهویژه در زمینه جلوههای بصری و برخی انتخابهای کارگردانی، شاهد افت کیفیت هستیم. اما در مقابل، موسیقی متن یکی از بهترین عناصر فیلم است که به خوبی حس و حال صحنههای احساسی را منتقل میکند و بدون شک یکی از نقاط قوت اصلی آن است. طراحی تولید نیز در سطحی مناسب قرار دارد و پیام فیلم با امید و انرژی مثبت به مخاطب منتقل میشود.
جمعبندی: نه شاهکار، نه شکست؛ شروعی قابل قبول
فیلم «سوپرمن» نه یک شاهکار است و نه یک فاجعه. بلکه یک آغاز امیدوارکننده برای دنیای جدید DC به شمار میرود. این فیلم توانسته تا حد زیادی با مخاطب ارتباط برقرار کند و ادای دینی به شخصیت کلاسیک سوپرمن باشد که در سالهای اخیر مورد بیتوجهی قرار گرفته بود. با تمام ضعفها و قوتهایش، بهجرئت میتوان گفت که «سوپرمن» بهترین نسخه سینمایی این شخصیت در نسل جدید است