نقد و بررسی فیلم نگهبانانی از دیرباز 2 (The Old Guard 2)

در میان انبوهی از فیلم‌های اکشن فراموش‌شدنی و الگوریتم-محور نتفلیکس که معمولاً با حضور یک ستاره بزرگ و دستمزدی هنگفت ساخته می‌شوند، فیلم «نگهبانانی از دیرباز» (The Old Guard) محصول سال ۲۰۲۰، یکی از آثار درخشان و موفق بود. ایده حضور شارلیز ترون (Charlize Theron) در نقش رهبر گروهی از مزدوران باستانی و نامیرا، نه تنها روی کاغذ جذاب و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید، بلکه فیلم توانست این ایده را به خوبی روی پرده سینما پیاده‌سازی کند و در کنار آن، داستانی هوشمندانه و جهانی غنی را به مخاطب عرضه کند. اما اکنون، پس از یک تأخیر طولانی و طاقت‌فرسا، دنباله این فیلم با نام «نگهبانانی از دیرباز ۲» از راه رسیده و متأسفانه، مصداق بارز یک بازگشت ناامیدکننده و ضعیف است.

این فیلم که بار دیگر بر اساس مجموعه کتاب‌های مصور نوشته گرگ راکا (Greg Rucka) و با فیلمنامه‌ای از خود او ساخته شده، تلاش می‌کند تا چندین خط داستانی را به طور همزمان پیش ببرد، اما در این کار ناموفق است و در نهایت اثری آشفته و درهم‌ریخته را تحویل مخاطب می‌دهد.

  • هشدار اسپویل: این مطلب ممکن است داستان را برای شما لو بدهد.!

بازگشتی ناامیدکننده به یک دنیای جذاب

نقد و بررسی فیلم نگهبانانی از دیرباز 2 (The Old Guard 2)

فیلم اول با یک کلیف‌هنگر (cliffhanger) یا پایان نفس‌گیر به اتمام رسید: مشخص شد که کوئین (Quynh) با بازی ورونیکا انگو (Veronica Ngô)، همراه چندین قرنه‌ی اندی (Andy) (شخصیت شارلیز ترون)، به طریقی از تابوت آهنی که ۵۰۰ سال پیش در آن زندانی و به اقیانوس انداخته شده بود، آزاد شده است. او که به اتهام جادوگری این مجازات وحشتناک را تحمل کرده بود و قرن‌ها طعم غرق شدن و زنده شدن‌های مکرر را چشیده بود، حالا با نفرتی عمیق از بشریت بازگشته است.

کوئین، که رنج و عذاب بی‌پایانش او را به مرز جنون کشانده، اکنون به دنبال انتقامی سخت از تمام انسان‌هاست و همین موضوع، او را در مقابل دوست قدیمی‌اش (و شاید معشوقه‌اش؟ دینامیک رابطه آن‌ها همچنان مبهم است)، یعنی اندی، قرار می‌دهد. این خط داستانی به تنهایی پتانسیل کافی برای تبدیل شدن به یک هسته دراماتیک قدرتمند را داشت. تقابل دو شخصیت نامیرا با گذشته‌ای مشترک و دیدگاه‌هایی متضاد می‌توانست یک درام اکشن جذاب را شکل دهد.

اما «نگهبانانی از دیرباز ۲» با معرفی یک شخصیت شرور دیگر، همه چیز را پیچیده و شلوغ می‌کند. ما با زنی به نام دیسکورد (Discord) با بازی اوما تورمن (Uma Thurman) آشنا می‌شویم؛ یک نامیرای دیگر که پیش از این از وجود او بی‌خبر بودیم و او نیز کینه‌ای عمیق از بشریت به دل دارد.

شارلیز ترون در برابر اوما تورمن؛ فرصتی که از دست رفت

نقد و بررسی فیلم نگهبانانی از دیرباز 2 (The Old Guard 2)

آیا تقابل دو ستاره بزرگ سینمای اکشن، شارلیز ترون و اوما تورمن، به خودی خود هیجان‌انگیز نیست؟ قطعاً هست. حضور تورمن در این فیلم بیشتر شبیه به تصمیمی از سوی مدیران بالادستی به نظر می‌رسد که برای افزایش جذابیت تجاری و قدرت ستاره‌ای فیلم گرفته شده است. دیدن این دو زن قدرتمند، بااستعداد و نمادین که هر دو در دهه ۱۹۹۰ به شهرت رسیدند و کارنامه درخشانی در فیلم‌های اکشن دارند، روی پرده سینما بسیار جذاب است. این انتخاب یادآور تقابل‌های بزرگ سینمایی است و می‌توانست به یک نقطه قوت بزرگ برای فیلم تبدیل شود.

با این حال، به نظر می‌رسد این تقابل باید برای فیلمی دیگر با داستانی متمرکزتر نگه داشته می‌شد. در «نگهبانانی از دیرباز ۲»، بار دراماتیک اصلی داستان بر دوش رابطه پیچیده، تاریخچه و درگیری میان اندی و کوئین است. در این میان، شخصیت دیسکورد کاملاً سطحی، اضافی و پرداخت‌نشده به نظر می‌رسد. او بیشتر اوقات حضوری حاشیه‌ای دارد و به ندرت با اندی در یک صحنه قرار می‌گیرد، چه برسد به اینکه یک تقابل معنادار بین آن‌ها شکل بگیرد.

متأسفانه، عملکرد اوما تورمن نیز بازتابی از همین شخصیت‌پردازی ضعیف است. او به فریادهای کلیشه‌ای و دیالوگ‌های نخ‌نمای یک شخصیت شرور تک‌بعدی متوسل می‌شود و نمی‌تواند عمقی به کاراکتر خود ببخشد. حتی صحنه مبارزه نهایی بین اندی و دیسکورد نیز بی‌روح و معمولی از آب درآمده است. دادن یک شمشیر به دست تورمن، که ناخودآگاه مخاطب را به یاد مبارزات خارق‌العاده او در فیلم‌های «بیل را بکش» (Kill Bill) می‌اندازد، اشتباهی بزرگ بود، زیرا این صحنه حتی نمی‌تواند گرد پای سکانس‌های هیجان‌انگیزی که کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) خلق کرده بود، برسد.

شخصیت‌پردازی؛ پاشنه آشیل نگهبانانی از دیرباز ۲

نقد و بررسی فیلم نگهبانانی از دیرباز 2 (The Old Guard 2)

یکی از بزرگترین ضعف‌های فیلم، نحوه برخورد با گروه بازیگران بزرگ آن است. به نظر می‌رسد اکثر شخصیت‌ها در این فیلم سرگردان هستند و خط داستانی مشخصی ندارند. این مشکل به ویژه در مورد نایل (Nile) با بازی کیکی لین (KiKi Layne)، که در فیلم اول به عنوان عضو جدید گروه معرفی شد و قوس شخصیتی مهمی داشت، به شدت به چشم می‌آید. در این فیلم، او صرفاً به یک همراه تقلیل یافته و تأثیر چندانی در پیشبرد داستان ندارد.

همینطور جیمز کاپلی (James Copley) با بازی چویتل اجیوفور (Chiwetel Ejiofor)، که در فیلم اول از دشمن به متحد گروه تبدیل شد، در این قسمت تقریباً هیچ کار مهمی برای انجام دادن ندارد. هدر دادن استعداد بازیگر بزرگی مانند اجیوفور در نقشی چنین حاشیه‌ای، یکی از اشتباهات نابخشودنی فیلم است.

در این میان، وضعیت شخصیت بوکر (Booker) با بازی ماتیاس خونارتس (Matthias Schoenaerts) کمی بهتر است. او که در فیلم قبلی به دلیل خیانت از گروه طرد شده بود، در این فیلم در مسیر رستگاری و جستجوی روحی قرار می‌گیرد و قوس شخصیتی او یکی از معدود نقاط نسبتاً قابل قبول فیلم است. هنری گلدینگ (Henry Golding) نیز در نقش یک نامیرای دیگر به نام توآ (Tuah) حضور دارد، اما نقش او عمدتاً به توضیح دادن پیشینه داستانی محدود می‌شود؛ اطلاعاتی که می‌شد به شیوه‌هایی بسیار کارآمدتر و جذاب‌تر به مخاطب منتقل کرد.

اکشن و کارگردانی؛ یک گام به عقب

سکانس‌های اکشن در «نگهبانانی از دیرباز ۲» قابل قبول اما کاملاً معمولی و فاقد خلاقیت هستند. کارگردان این قسمت، ویکتوریا ماهونی (Victoria Mahoney)، نتوانسته است سبک بصری شیک و منحصربه‌فردی را که جینا پرینس-بایدوود (Gina Prince-Bythewood)، کارگردان فیلم اول، به ارمغان آورده بود، تکرار کند. البته چند سکانس، مانند مبارزه نفس‌گیر بین اندی و کوئین، به خوبی اجرا شده‌اند. همچنین برخی صحنه‌های ابتدایی که با شوخ‌طبعی تاریک به نمایش جراحات وحشتناک و بهبودی سریع جو (Joe) با بازی مروان کنزاری (Marwan Kenzari) و نیکی (Nicky) با بازی لوکا مارینلی (Luca Marinelli) می‌پردازند، لحظات سرگرم‌کننده‌ای را خلق می‌کنند.

با این حال، ماهونی بیش از حد به تکنیک دوربین لرزان (shaky-cam) و تدوین سریع و آشفته تکیه می‌کند. این سبک فیلمبرداری که در بسیاری از صحنه‌ها حواس مخاطب را پرت می‌کند، از تأثیرگذاری و هیجان مبارزات کاسته و دنبال کردن حرکات را دشوار می‌سازد. در مقایسه با کوریوگرافی‌های روان و قدرتمند فیلم اول، اکشن در این دنباله یک گام مشخص به عقب است

شارلیز ترون؛ ستونی که به تنهایی فیلم را سرپا نگه می‌دارد

در مرکز تمام این آشفتگی‌ها، شارلیز ترون بار دیگر ثابت می‌کند که چه ستاره‌ی بزرگ و رهبر فوق‌العاده‌ای است، حتی در فیلمی ضعیف مانند این. او به طور مداوم وقار، صلابت و باوری‌پذیری شگفت‌انگیزی به شخصیت اندی می‌بخشد. اندی که در پایان فیلم اول نامیرایی خود را از دست داده و اکنون با بازگشت کوئین دست و پنجه نرم می‌کند، ترکیبی از اضطراب، قدرت درونی و مهارت‌های فیزیکی چشمگیر است و ترون به بهترین شکل ممکن این پیچیدگی‌ها را به تصویر می‌کشد. استعداد ذاتی، اعتبار او به عنوان یک ستاره اکشن و کاریزمای سینمایی‌اش، کمک زیادی به عبور «نگهبانانی از دیرباز ۲» از لحظات ناشیانه و ضعیفش می‌کند.

شاید حضور درخشان او به تنهایی کافی بود تا فیلم را به اثری قابل توصیه (هرچند با ارفاق) تبدیل کند، اگر فیلم پایانی منطقی داشت.

پایانی که در واقع یک پایان نیست!

بزرگترین ضربه‌ای که فیلم به مخاطب خود می‌زند، نحوه پایان‌بندی آن است… یا بهتر است بگوییم، عدم پایان‌بندی آن. فیلم اول با زمینه‌چینی برای یک دنباله به پایان رسید، اما این فیلم پا را فراتر گذاشته و با یک کلیف‌هنگر آشکار و ناگهانی تمام می‌شود. این نوع پایان‌بندی که قرار است هیجان‌انگیز باشد، در عمل فقط به سرخوردگی و عصبانیت مخاطب منجر می‌شود. هیچ‌گونه نتیجه‌گیری واقعی در داستان وجود ندارد و همه چیز در میانه راه رها می‌شود.

با توجه به اینکه ساخت این فیلم پنج سال طول کشید و نتیجه نهایی اینقدر آشفته از آب درآمده، این یک اشتباه محاسباتی بزرگ است. به وضوح مشکلاتی در پشت صحنه تولید وجود داشته (از جمله فیلمبرداری‌های مجدد در سال گذشته، پس از اتمام تولید اولیه در سال ۲۰۲۲). انسان فکر می‌کند که تیم خلاق فیلم می‌توانست از این فرصت استفاده کرده و در حین رفع مشکلات، یک پایان مناسب و رضایت‌بخش برای فیلمنامه بنویسد. اما در عوض، به نظر می‌رسد مدیران نتفلیکس تسلیم شده و تصمیم گرفته‌اند فیلم را به همین شکل ناقص رها کنند.

جمع‌بندی و حکم نهایی

«نگهبانانی از دیرباز ۲» با تأخیری طولانی از راه رسید تا داستانی را که فیلم اول به خوبی آغاز کرده بود ادامه دهد، اما با نتایجی بسیار ضعیف‌تر. این دنباله، ادامه بسیار کم‌جاذبه‌تری برای مفهوم جذاب و هایلندر-گونه (Highlander-esque) فیلم اصلی است و سکانس‌های اکشن آن نیز یک پسرفت آشکار محسوب می‌شوند. فیلم در بهترین حالت بهانه‌ای برای تماشای دوباره شارلیز ترون در نقش یک قهرمان اکشن سرسخت است – که هرگز چیز بدی نیست – اما از پتانسیل بالای تقابل «شارلیز در برابر اوما» بهره‌ای نمی‌برد، به باقی بازیگرانش فضای کافی برای درخشش نمی‌دهد و در نهایت با یک پایان‌بندی ناگهانی و اعصاب‌خردکن به اتمام می‌رسد که بیشتر از آنکه وسوسه‌انگیز باشد، ناامیدکننده است.

کاملاً ممکن است که روزی شاهد ساخت «نگهبانانی از دیرباز ۳» و یک نتیجه‌گیری واقعی برای این داستان باشیم، البته اگر نتفلیکس تشخیص دهد که تعداد کافی از مردم این فیلم را تماشا کرده‌اند. شاید نگهبانانی از دیرباز ۲ بتواند این کشتی را از غرق شدن نجات دهد و سه‌گانه‌ای را تکمیل کند که مجموع آن از اجزایش قوی‌تر باشد. اما هیچ‌کدام از ما نامیرا نیستیم و اگر قرار باشد پنج سال دیگر برای قسمت بعدی صبر کنیم، این چشم‌انداز چندان هیجان‌انگیز نخواهد بود.

نظرات

دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید