سوپرمن (Superman) در طول 85 سال حضورش در رسانههای مختلف، همواره با محدودیتهایی در استفاده از تواناییهای خارقالعادهاش روبهرو بوده است. او بهشدت از عواقب از دست دادن کنترل یا کنار گذاشتن مهارهایش در شرایط مرگ و زندگی هراس دارد.
همین نگرانی باعث شده است که اغلب نسخههای این نماد کمیک، پایبند به «قانون عدم کشتن» باشند، حتی در مواجهه با خطرناکترین شروران زمین و کهکشان. بااینحال، مواقعی پیش آمده که بیزاری آخرین فرزند کریپتون از گرفتن جان دیگران به چالش کشیده شده است. نتیجه این لحظات بسته به تداوم داستان و نیت نویسنده متفاوت بوده و گاهی، سوپرمن در بحبوحه نبرد، جانهایی را گرفته است.
در برخی از این موارد، کلارک کنت ناامیدانه و بهعنوان آخرین راهحل دست به این اقدامات زده، اما در برخی دیگر، چرخش او به سمت خشونت، نشانهای از سقوطش به تاریکی بوده است. مورد دوم، بهویژه به دلیل قدرت ویرانگری که او در اختیار دارد، نگرانکنندهتر است؛ زیرا خوشبینی همیشگی او را با چهرهای بیرحم و خشن جایگزین میکند.
در حالی که ساکنان متروپلیس (Metropolis) معمولاً از این خوششانسی برخوردارند که فرشته نگهبانشان در نبردها خویشتنداری میکند، برخی از لحظات تلخ تاریخ او نشان میدهند که یک سوپرمن قاتل تا چه اندازه میتواند عواقب ویرانگری به همراه داشته باشد.
فهرست مطلب
10- دومزدی (Doomsday)
مرگ هیولای کریپتونی، که با معروفترین نمونه از یک سوپرمن قاتل آغاز شد، عواقب پیشبینینشدهای را به دنبال داشت. اگرچه در دنیای کمیکها مرگ همیشه قطعی نیست، اما این نبرد سرنوشتساز حتی نمادینترین قهرمان را نیز از گزند خود در امان نگذاشت.
پس از فرار از مقبره زیرزمینیاش، دومزدی (Doomsday) موجی از ویرانی به راه انداخت و با حملات بیرحمانه خود، سرانجام توجه لیگ عدالت (Justice League) را جلب کرد. بااینحال، پس از یک درگیری کوتاه اما فوقالعاده خشن، تنها کلارک کنت باقی ماند تا با این تهدید مهیب روبهرو شود.
خشم حیوانی دومزدی ، سوپرمن را مجبور کرد که تمام توان خود را به کار بگیرد—نیرویی که تا آن لحظه، برای جلوگیری از پیامدهای فاجعهبار، مهار شده بود. اما این نمایش قدرت، نهتنها برای دو مبارز، بلکه برای محیط پیرامونشان نیز ویرانگر بود.
در نهایت، سوپرمن موفق شد این هیولا را متوقف کند، اما این پیروزی بهایی سنگین داشت—جان خودش. بااینحال، برخوردهای بعدی نشان دادند که شکست دومزدی کار سادهای نیست، چراکه تواناییهای ترمیمی و تطبیقی وحشتناک او، هر بار مبارزه را دشوارتر و سرنوشت سوپرمن را بیشازپیش به خطر میانداخت.
9- ژنرال زاد (General Zod)
مدتها پس از اینکه منشأ، تواناییها و ماهیت سوپرمن در Crisis on Infinite Earths بازنگری شد، او در موقعیتی ناگوار قرار گرفت که برای نجات جان بیشمار افراد، مجبور به کشتن شد. بسیاری از طرفداران، نسخه DCEU از سوپرمن را بهخاطر دارند که در Man of Steel، ژنرال زاد را کشت، اما کمتر کسی از اولین باری که سوپرمن بهطور مرگبار در برابر این نام خاص ایستاد، آگاه است.
در جریان دسیسههای Time Trapper، سوپرمن دنیای اصلی با نسخه جوانتر خود از Pocket Universe روبهرو شد—جهانی که بازتابی از Pre-Crisis بود. این یعنی نهتنها Superboy، بلکه تمامی کریپتونیهای این دنیا بهطرز قابلتوجهی قویتر از کلارک بودند. او این حقیقت را زمانی که با General Zod، Quex-Ul و Zaora از آن خط زمانی روبهرو شد، بهوضوح درک کرد.
این سه شرور، ویرانی گستردهای در سراسر این جهان موازی به بار آوردند، و پس از مرگ نسخه دیگرش، سوپرمن مجبور شد برای جلوگیری از فجایع بیشتر وارد عمل شود. در نهایت، او با استفاده از ترکیبی از طلایی و کریپتونایت سبز، آنها را ابتدا از قدرت محروم کرده و سپس نابود کرد (زیرا کریپتونایت از جهانهای دیگر، تأثیری بر خود سوپرمن ندارد).
اگرچه Pocket Universe از نابودی نجات یافت، اما این اقدام برای سوپرمن باری سنگین بود؛ چراکه تا آن لحظه، هرگز جانی را نگرفته بود. این رویداد نقطه عطفی در تاریخ او بود، تصمیمی که تا مدتها ذهن و وجدان مرد پولادی داستان ما را تحتتأثیر قرار داد.
8- فلش (The Flash)
وقتی یک نیروی غیرقابل توقف با یک جسم غیرقابل حرکت برخورد کند، چه اتفاقی میافتد؟ این پارادوکس کلاسیک شاید هیچ پاسخ مشخصی نداشته باشد، اما DCeased (2019) تلاش کرد نسخهای ویرانگر از آن را با نبردی مرگبار میان سوپرمن و فلش به تصویر بکشد—نبردی که برای اسپیدستر زامبی شده، پایان فاجعهباری داشت.
در این داستان مستقل، زمین گرفتار یک ویروس تکنو-ارگانیک میشود که نتیجه دخالت دارک ساید در بدن سایبورگ است. این ویروس بهسرعت گسترش مییابد و نهتنها غیرنظامیان، بلکه بسیاری از قهرمانان را نیز آلوده میکند، از جمله بری آلن.
بری آلوده، همچنان با سرعت فوقالعادهاش در سراسر سیاره میدود و افراد بیشماری را در این مسیر تبدیل به زامبی میکند. در این شرایط بحرانی، تنها یک نفر میتواند او را متوقف کند. او کسی نیست جز سوپرمن. کلارک با سرعتی سرسامآور به دور دنیا پرواز میکند و در لحظهای مرگبار با همتیمی سابقش برخورد میکند، ضربهای که بلافاصله فلش را از بین میبرد.
اما این پیروزی بهایی سنگین دارد؛ برخی از بقایای بدن بری با سوپرمن برخورد میکند و ویروس را به او منتقل میکند. نتیجه؟ تولد یک کریپتونی زامبی، که حالا بدون هیچگونه محدودیتی، مسیری ویرانگر را آغاز میکند—تا جایی که برای فروکش کردن گرسنگی مهارناپذیرش، به سراغ خورشید میرود و در نهایت، کل منظومه شمسی را در آتش نابودی فرو میبرد.
7- واندروومن (Wonder Woman)
در حالی که ,واندروومن (Wonder Woman) یکی از بزرگترین متحدان و قابلاعتمادترین دوستان سوپرمن محسوب میشود، اما مواقعی بوده که این دو با یکدیگر اختلاف داشتهاند. در برخی از این موارد، مانند خط داستانی Absolute Power، این اختلاف به دشمنی آشکار تبدیل شد تا جایی که به مرگ دایانا انجامید.
در این خط زمانی، سوپرمن و بتمن تحت تأثیر Legion of Supervillains به دیکتاتورهای بیرحم جهانی تبدیل شدهاند. در این نسخه، قهرمانان محبوب نهتنها مدافع عدالت نیستند، بلکه قاتلانی بیرحماند که برای سرکوب مخالفان خود، از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند.
در جریان نبردی شدید با Wonder Woman، Uncle Sam (بله، دقیقاً همان شخصیتی که فکرش را میکنید!) و Freedom Fighters، دایانا برای متوقف کردن این نسخه فاسد از بروس وین، شمشیر خود را فرود میآورد و او را از پا درمیآورد. این اقدام، خشم کلارک را برمیانگیزد، که با خشونتی بیرحمانه، دایانا را تا سرحد مرگ کتک میزند و درنهایت، او را با Lasso of Truth خودش خفه میکند.
خوشبختانه، پس از پرشهای متعدد در زمان و مرگهای پیاپی قهرمانان، خط زمانی سرانجام بازنشانی شد. با خنثی شدن تأثیرات Legion of Supervillains، مسیر واقعی قهرمانان دوباره به حالت طبیعی بازگشت و جهان بار دیگر شاهد نسخههای اصیلترین و بهترین مدافعانش شد.
6- شزم (Shazam)
در دنیای Injustice، کمیکها و بازیها نشان دادهاند که سوپرمن در طول پنج سال حکومت استبدادی خود، مرتکب جنایات بیشماری شده است. از کشتن Green Arrow و Joker گرفته تا قتل بیگناهان بیشمار، هیچ مرزی وجود نداشت که کال ال برای تحقق دیدگاه خود از نظم جهانی از آن عبور نکند.
اما با گذشت زمان، این حکومت آهنین شکافهایی برداشت. اعتماد متحدانش رو به زوال گذاشت، بهویژه با افزایش موفقیتهای شورشیان تحت رهبری بتمن که تلاش داشتند نفوذ و مشروعیت رژیم او را تضعیف کنند. یکی از قهرمانانی که از مسیر تاریک کلارک ناامید شد، بیلی بتسون بود. او دیگر نمیتوانست تصمیم سوپرمن برای یکسانسازی گاتهم و بقایای متروپلیس را تحمل کند.
در یک لحظه سرنوشتساز، Billy اشتباهی مرگبار مرتکب شد او نام لوییس لین را به زبان آورد تا ظلم نهفته در برنامه سوپرمن را به چالش بکشد. اما این کار، خشم بیحدوحصر سوپرمن را برانگیخت. پیش از آنکه شزم بتواند نام خود را فریاد بزند و تغییر شکل دهد، این سوپرمن بود که با نفس یخزده خود دهان او را بست و سپس با استفاده از Heat Vision، سرش را سوزاند و او را از بین برد.
این اعدام وحشیانه، آخرین میخ بر تابوت رژیم کلارک بود. متحدانش، بهویژه فلش، بالاخره حقیقت را دیدند و دریافتند که سوپرمن دیگر همان قهرمان سابق نیست. همین باعث شد که بسیاری از آنان، ازجمله بری آلن، به صف شورشیان بپیوندند و علیه دیکتاتوری بیرحمانه او قیام کنند.
5- موگو (Mogo)
در قلمرو کمیکها، شما باید شخصیتهای عجیب و غریب لذتبخشی پیدا کنید، و Mogo یکی از آنهاست. موگو که یک سیاره حساس بود، در مقطعی به سپاه گرین لنترن پیوست، اما به عنوان برونگراترین موجود در آنجا شناخته نمیشد. گفته می شود، او یکی از قدرتمندترین گرین لنترن های زنده است و به راحتی می توان دلیل آن را فهمید
این امر مرگ او را به دست یک سوپرمن فانوس زرد در مجموعه کمیک Injustice تکان دهنده تر کرد. موگو قبل از مواجهه با مرد ظالم و مستبد فردا، نقش مهمی در از بین بردن تعداد قابل توجهی از اعضای سپاه Sinestro (که در آن زمان با سوپرمن متحد شده بودند) داشت و نقش کلیدی در رویارویی با قهرمان سقوط کرده و متحدان شرورش داشت.
متأسفانه برای آنها، سوپرمن دارای یک حلقه فانوس زرد بود و این باعث افزایش قدرت قابل توجه او شد و او را حتی برای خود موگو نیز تهدید کرد. مستبد کریپتونی از قدرت جدید خود برای هل دادن موگو (و همچنین گانتت، نگهبان جهان که اتفاقاً در اولی بود) به سمت خورشید استفاده کرد و در این فرآیند هر دوی آنها را کشت.
4- A Rogue Sun-Eater
یکی دیگر از گونه های باطنی تر دی سی، هدف خورشید خواران همه به نام آنهاست. پس از خلقت، آنها کیهان را طی می کنند و تشعشعات ستاره ای را جذب می کنند تا ستاره ها را به ابرنواختر تبدیل کنند. پس از این، موجودات بیگانه از انرژی های رویداد مخرب تغذیه می کنند و به دنبال ستاره های دیگر برای مصرف و نابودی می گردند. واضح است که آنها موجودات بسیار قدرتمندی هستند اما کاملاً شکست ناپذیر نیستند، همانطور که در یک شماره اکشن کامیکس در سال 2007 دیده شد.
مارتا کنت که نگران سلامت پسرش در منطقه فانتوم است، به جاناتان در مورد تهاجم قریب الوقوع زود و متحدانش ابراز نگرانی می کند. جاناتان تلاش می کند تا با به اشتراک گذاشتن داستانی در مورد اراده تسلیم ناپذیر پسرشان در مواجهه با ناملایمات، مشکلات همسرش را کاهش دهد.
چندی پیش، پدر و پسر سفری بین ستاره ای را آغاز کردند که در آن کلارک یک تمدن بیگانه، یک خورشید خوار سرکش را شکست داد. در حالی که ابرقهرمان از قدرت خود در نبرد استفاده نکرد (بیشتر به دلیل وجود تشعشعات خورشیدی قرمز)، او با انتقال یک ماده منفجره قوی به نام آنتروپی بمب به هسته موجودیت در شکست آن نقش داشت.
علاوه بر این که این ورودی به دلیل اینکه خورشید خواران موجودات ذیشعور نیستند، در نوع خود بینظیر است، هر روز نیست که والدین سوپرمن درگیر ماجراهای او، بهویژه ماجراجوییهای ماورایی میشوند.
3- Imperiex
حماسه Our Worlds At War یکی از دست کم گرفتهشدهترین رویدادهای متقاطع دیسی است، زیرا تغییرات جدیدی را در سراسر جهان ایجاد کرد، مانند تشکیل گروه انتقام سوپرمن، مرگ قهرمانانی مانند هیپولیتا، غریبه بازدیدکننده و ماکسیما و همچنین. به عنوان اتحاد از شروران مانند
تهدیدی که شاهد شکل گیری این رویدادها بود، وجود خداگونه Imperiex بود (در اصل پاسخ DC به Galactus). Imperiex که تجسم آنتروپی بود، احساس کرد که جهان کنونی ناقص است و به دنبال آن بود که آن را آنطور که صلاح میداند بازسازی کند. این موجود کیهانی با استفاده از Warworld Mongul (یک فضاپیمای به اندازه ماه) به عنوان مجرای قدرت خود، غوغای کهکشانی خود را آغاز کرد.
نبردی عظیم در گرفت و در این روند، Brainiac 13 شرور از موقعیت استفاده کرد و انرژی های آخرالزمانی Imperiex را برای خود جذب کرد. این تیم غیرمنتظره، سوپرمن را مجبور کرد تا با شیرجه زدن در خورشید، قدرت خود را افزایش دهد و دنیای جنگ را از طریق یک لوله بوم که سایر قهرمانان (و دارکسید) ایجاد کردند و به لحظاتی قبل از انفجار بزرگ منجر شد، فشار دهد.
قبل از اینکه پدیده کیهانی Imperiex و Brainiac 13 را از بین ببرد، اولی متوجه شد که نقص در جهان که کشف کرد در واقع خودش بود
2- مستر Mxyzptlk
به طور معمول، ضربه بعدی پنجم چیزی بیش از یک مزاحم در زندگی سوپرمن نیست، که اغلب در فعالیت های روزانه قهرمان دخالت می کند. اگر به خاطر این واقعیت نبود که Mxy یک واقعیتپرداز قدرتمند است که از قوانین قلمرو سهبعدی فراتر میرود، این موضوع هیچ نگرانی ایجاد نمیکرد. این موضوع در فیلم اصلی Whatever Happened To The Man of Tomorrow بسیار دور از ذهن بود؟
کمیک 1986 به عنوان یک کد برای سوپرمن قبل از بحران عمل کرد و او را در مقابل دشمنانش قرار داد که خطرناکتر و/یا قاتلتر از قبل شده بودند. علاوه بر این، هویت مخفی سوپرمن در معرض دید جهانیان قرار گرفت و عزیزان او را در معرض خطر قرار داد. پس از چندین برخورد خطرناک که منجر به کشته شدن بیشتر دوستان و دشمنانش شد، قهرمان عنوان متوجه شد که در هیچ نقطه ای با شیطان قادر مطلق روبرو نشده است.
اینجا جایی بود که Mxy خود را به عنوان محرک مشکلات فعلی کلارک نشان داد. سوپرمن برای جلوگیری از نابودی بیشتر از طریق نفوذ ناهنجار امپراتور، Mxyzptlk را بین بعد خانه خود و منطقه فانتوم به دام میاندازد و به معنای واقعی کلمه دومی را به دو نیم میکند.
سوپس که از اعمالش افسرده شده است، توانایی های خود را از بین می برد و مخفی می شود تا با لوئیس و پسرشان، جاناتان، زندگی عادی داشته باشد.
1- دارکساید (Darkseid)
ارباب آپوکالیپس بارها و بارها ثابت کرده است که یکی از قدرتمندترین تبهکاران دی سی با تسلط به ظاهر بی دردسر خود بر کل تیم های فوق العاده و قدرت هایی مانند Wonder Woman و البته سوپرمن است. با این حال، کراس اوور Final Crisis نشان داد که Darkseid واقعاً چقدر قدرتمند است، با ذات او که خود جهان DC را خراب کرده است.
این رویداد باعث شد که زمین برای نقشه نهایی شرور برای از بین بردن کیهان قبل از مرگش به زمین صفر تبدیل شود. به طور طبیعی، قهرمانان مختلف جهان به دنبال این بودند که این نقشه را متوقف کنند، حتی زمانی که طعمه طبیعت ویرانگر Darkseid شده بودند
قبل از اینکه ذات شرور بتواند کل DC را از بین ببرد، سوپرمن خاطرنشان کرد که فرکانس بسیار خاصی کار می کند که او می تواند با یک نت قدرتمند خودش مقابله کند.
این صدای بلند توانست ذات خدای جدید را از بین ببرد و او را برای همیشه محو کند. در حالی که ایده شکست دادن سوپرمن با نت بالا از همه چیز ممکن است برای برخی مضحک و ضد اوج به نظر برسد، نبوغ قهرمان و توانایی او برای غلبه بر تهدیدات بدون متوسل شدن به ضربات و انفجارهای ساده را به نمایش می گذارد.
سخن پایانی
سوپرمن، به عنوان نماد امید و عدالت، همواره در ذهن طرفداران به عنوان قهرمانی با اصول اخلاقی سختگیرانه شناخته شده است. اما همانطور که در لیست بالا دیدیم، لحظاتی در تاریخ کمیکها وجود داشته که او به دلایل مختلف، از ناچاری گرفته تا سقوط در تاریکی—دست به قتل زده است. این موارد نه تنها عمق و پیچیدگی بیشتری به شخصیت او میبخشند، بلکه نشان میدهند که حتی بزرگترین قهرمانان نیز میتوانند در شرایط خاص، مرزهای اخلاقی خود را بشکنند.
در نهایت، این داستانها نشان میدهند که قدرت بدون محدودیت میتواند به فاجعه منجر شود. چه سوپرمنی که برای عدالت میجنگد، چه سوپرمنی که به یک مستبد تبدیل میشود، مهمترین نکته در مورد این شخصیت همیشه این بوده که او چگونه از قدرت بیحد و مرزش استفاده میکند. و این همان چیزی است که او را به یکی از جذابترین و پیچیدهترین ابرقهرمانان تاریخ تبدیل کرده است.